کد خبر: 45036
تاریخ انتشار: یکشنبه, 19 دی 1400 - 15:57

داخلی

»

پژوهش و نگارش (پاورقی)

پژوهش و نگارش 31:

ساختارهای پیشنهادی و پژوهش و نگارش

منبع : لیزنا
حمید محسنی
ساختارهای پیشنهادی و پژوهش و نگارش

به یقین بیشتر راهنماهای نگارش کتاب، مقاله، پایان‌نامه و غیره، شیوه‌نامه‌های استناد و حتا گاه شاخص‌های ارزیابی و داوریِ شکلی و محتواییِ انواع محتواها تلاشی برای توجه به برخی از خواسته‌های محتوایی است که با ساختارهایی کم و بیش مشابه تکرار می‌شود؛ در بیشتر این موارد، خواسته‌ها و حداقل‌های محتوایی سبب شده تا چیزی به نام ساختار شکلی یک پایان‌نامه، مقاله، کتاب و  غیره پیشنهاد شود. اما هیچ کدام اینها نمی‌تواند و نباید انعطاف ذهنی ما را در شکل‌دهی به محتواها محصور و محدود کند. اینها را باید در اصل خواسته‌های محتوایی حداقلی و کلی در نظر گرفت که انتظار می‌رود یک محقق یا نویسنده تا حد ممکن در نظر داشته باشد. اما چند و چون توزیع محتوا و تقدم و تاخر آن در یک متن خاص به فرایندهای ذهنی محقق، خواسته‌ها و اهداف او، موضوع مورد نظر و به طور کل، کم و کیف تعامل محقق یا نویسنده با داشته‌ها و ناداشته‌های محتوایی مربوط می‌شود.

مثلا متون علمی اغلب برای پاسخ به یک یا چند "سوال" و با "اهدافی" ویژه آغاز می‌شود که در یک بافت خاص به عنوان "مسالۀ پژوهش" مطرح است؛ برای پاسخ به این سوال باید "پیشینه‌ها" را خواند و از آنها استفاده کرد؛ پیدا کردن "روش" پاسخ به سوال بخشی از همین فرایند است؛ "یافته‌ها" و "نتایج" و گاهی برخی از "پیشنهادات" و "نقد و ارزیابی" نتیجۀ ناگزیر هر مطالعۀ علمی است. بر اساس همین فرایند ذهنی ممکن است ساختاری کلی به شکل زیر پیشنهاد کرد: عنوان، چکیده، مقدمه، طرح مساله، اهداف اصلی و فرعی، سوالات اساسی و فرعی، روش، پیشینه‌ها، یافته‌ها، پیشنهادات، منابع، و پیوست‌ها.

گرچه بیشتر مقاله‌ها، پژوهش‌ها و پایان‌نامه‌ها چنین ساختار کلی دارند اما نتیجه نهایی، به ویژه ساختار و اجزای درونی هر بخش تحت تاثیر فرایندهای ذهنی محقق، توش و توان او، اهداف و تاکیدهای او، کم و کیف روش‌ها و یافته‌های وی، و مانند آن است. تا حدی که گاهی لازم است مجموع آثار (مقاله‌ها، کتاب‌ها، یادداشت‌ها، و غیره) یک محقق ارزیابی شود تا ساختار شکلی و درونی آنها نزدیک به چیزی شود که در ساختارهای مرسوم مشاهده می‌شود. برای مثال ممکن است او در مقاله یا کتابی صرفا طرح سوال کند؛ در مقاله دیگر، پیشینه‌ها را نقد و ارزیابی کند. در اثر دیگر، دربارۀ روش‌های مطالعه و آزمایش‌های مرتبط با آن بنویسد؛ در چند مقالۀ دیگر جنبه‌های گوناگون آن موضوع را بررسی کند؛ تا در نهایت، نه فقط منظومه و ساختار فکری خود را آشکار سازد بلکه در مقاله‌ای مستقل نظریه‌پردازی کند. این فرایند آغاز و فرجامی ندارد؛ گاه تکرار می‌شود؛ برخی از اجزا و فرایندها با هم ادغام می‌شود؛ از هم جدا می‌شود؛ ابتر و ناقص می‌ماند؛ و غیره.

با همۀ انعطافی که در فرایندهای ذهنی و در نتیجه ساختار و محتوای یک متن علمی و بخصوص آثار ادبی وجود دارد، اما هر کدام آنها یک ساختار شکلی و محتوایی کم و بیش مشابه و در مواردی متفاوت دارند که قابل مطالعه و نقد و ارزیابی است. شبکه‌های معنایی و ساختاری آن به یقین تحت تاثیر زبان، ادبیات آن حوزۀ خاص، فرهنگ و زندگی فردی و اجتماعی و مجموعۀ پیچیده‌ای از روابط بین فردی و نهادی در سطوح گوناگون است که فرد نویسنده و محقق بخشی از آن است.