داخلی
»برگ سپید
دربارۀ نویسنده
تامس مور زاده 1840 در شهر دیترویت ایالت میشیگان آمریکا، در رشتههای آهنگسازی، موسیقیشناسی، الاهیات، مطالعات دینی و رواندرمانگری تحصیل کرده است. او سالها در زمینهی دینشناسی و روانشناسی در دانشگاههای آمریکا تدریس کرده و فعالیتهایش هم در طی این سالها بر مسائل روح و معنویت متمرکز بوده و به عنوان روان درمانگر، به ارائه مشاوره به مراجعه کنندگان پرداخته است. به گفته خودش در همۀ فعالیتهایش در پی همراه کردن روح با زندگی شخصی و فرهنگ جامعه بوده است. مور تاکنون بیش از ۳۰ جلد کتاب و دهها مقاله نیز منتشر کرده است.
دربارۀ کتاب
در دنیای امروز تهی شدن زندگی از روح و معنا، اکثریت جامعه را به وضعیتی دچار کرده که دیوانهوار به مصرفگرایی روی آوردهاند. هویت خود را از مصرف بیشتر و بیشتر و تغییر مدام ابزارهای مدرن میگیرند و بیهدف و معنا به پیش میتازند. تهیشدگی در کار نیز رسوخ پیدا کرده است. کاری که بایستی تجربهای ناب از زندگی کردن باشد، کاری که به قول استاد مصطفی ملکیان باید کارِ جان آشنا و جان پالا باشد و درمانی برای وجود، به کالایی در قبال پول بدل شده است. پُر واضح است شرایط دنیای مدرن تا حد زیادی این شکل از کار را صورت بندی کرده است. زنان و مردان گرفتار در قفسههای سازمانی، بی ارتباط با فرایند و نتیجه کار و تولید خویش، و همچنین جدا افتاده از گذشته و سنتهای پیشین، هر روز بیشتر از ارزش ذاتی کار و ماهیت معنابخشی آن فاصله میگیرند. در این راستا تامس مور در کتاب «کار همچون زندگی» به مسئله بازگرداندن روح به کار و دستیابی به نوعی از کار برای انسان تلاش میکند که زندگی وی را نیز سرشار از معنا کند. کار همچون زندگی از نظر وی «امری ریشهدار و عاطفی است. آدمی تنها هنگامی با کار همچون زندگی خویش احساس پیوند خواهد کرد که شغلش امکان بروز عواطف عمیق و خاطرات و عشق به انجام کاری مهم را برای او فراهم کند» (ص، 88).
کنکاشی در کتاب
تامس مور از دست رفتن روح در زندگی و کار را بزرگترین بیماری عصر ما میداند. چالشی که مردم جهان با آن روبهرو هستند و سبب ماشینی شدن جریان زندگی در عرصههای مختلف شده است. وضعیتی که اگر انسان معاصر به بازبینی آن نپردازد و چارۀ درد خویش را نیابد، پیامدهای نامطلوبی برایش در پیش خواهد داشت. از این رو مور به این بعد حیاتی پرداخته و حضور روح و معنویت را سبب سرشار شدن و عمق بخشی به زندگی میداند و در پی آمیختن روح و معنا در جریان کار و زندگی انسانهاست.
در این کتاب راهکارهای مفیدی برای رسیدن به کار همچون زندگی و عمق بخشیدن به زندگی از طریق کار به آنان که در پی چنین کاری هستند و آن دسته نیز که از کار خود احساس رضایت ندارند، ارائه شده است. مهمترین راهِ یافتن روح و معنا در کار، یافتن کاریست که فرد از عمق وجود خواستار آن است. تعبیر زیبای؛ هر کسی را بهر کاری ساختن و میل آن را در دلش انداختن از مولانا نیز به تناسب کار با شخصیت فرد اشاره دارد. یعنی هر فرد، استعداد، علاقه و دلبستگی وجودی به نوعی از کار دارد و برای گونهای از کار ساخته و پرداخته شده است. دستیابی به کار دل خواه، پیوند عمیق کار و زندگی را هم شکل میدهد. این گونه کار برای فرد شغل و حرفه نیست بلکه عین زندگی فرد است. به عبارتی «کار همچون زندگی تجلی خویشتن بیهمتای شماست که از طریق کارهایی که میکنید شکل میگیرد و نشان داده میشود» (ص150). در این کار گذشت زمان را حس نخواهید کرد، خستگی و فرسودگی کمتر پدید میآید، با کار خود زندگی میکنید و کار زندگی شما را نیز سامان میبخشد. اما در واقع یافتن کارِ خویش و کار همچون زندگی امری سهل و ساده نیست، بلکه بر اثر رنج و تأمل حاصل میشود. نویسنده نیز دست یافتن به کار همچون زندگی و کار معنادار را پروسهای طولانی و زمان بر میداند که یک شبه به دست نمیآید، بلکه به مولفههایی مانند صبر، گشودگی روح، تفسیر نشانهها و نمادها، گوش سپردن به ندای درون، واکاوی زندگی گذشته و کاری خود، پیروی از دیمون کار و ساختن با آشفتگی در کار نیاز دارد. از دل پراکندگی و جمعبندی آن است، که میتوان کاری متناسب با ارزشهای اخلاقی خود و نیازهای بیرونی اجتماع پیدا کرد یا روح و معنا را در کار کنونی وارد کرد.
یکی از راهکارهای مهم تامس مور برای رسیدن به کار مطلوب تحلیل گذشته شخص چه از لحاظ کار و چه از نظر خانوادگی است. وی در این باره مینویسد: «حقیقت این است که جریان پیدا کردن شغل، انجام کار و نحوه تعامل در روابط انسانی در محل کار، ریشههای عمیقی در خانواده و تجارب شخصی و مسائل شخصیتی دارد. برای بررسی علل بنیادی نومیدیهای شدید، باید تمامیت داستان زندگی را واکاوی کرد: گذشته و حال، هر دو، جهانبینی خانوادهتان درباره کار، و مسائل شخصیای که وارد شغل خود میکنید (ص 41). در بخش دیگری در تاکید بر گذشته برای کشف خویشتن خویش چنین مینویسد: برای حضور کامل در زندگی کنونی باید گذشتهتان را بپذیرید، آن را از آنِ خود کنید و با جدیت تام آن را احساس کنید. «چنانچه حتی اندکی از آن فاصله بگیرید، گذشته سد راه شما میشود، به گونهای که نمیخواهید آن را بخشی از خودتان بکنید. شاید وارسی موشکافانه گذشته مایه ناراحتی شود، اما پذیرش آن مایه رضایت خاطر هم میشود- یعنی لذت ساده برآمده از کشف خویشتن» (ص 116).
کار و رضایت کاری جنبههای مختلف زندگی را هم تحت تاثیر قرار میدهد. کار متضاد با خواست و ارزشهای فکری و اخلاقی فرد، عامل بسیاری از مشکلات وی میباشد. چه بسا مشکلات عاطفی و خانوادگی انسانها و سرخوردگیهای شخصی، بیشتر ریشه در نارضایتی از کار داشته باشد. در مقابل رضایت از کار به رضایت از زندگی و زندگی معنادار ختم میشود. به تعبیر مور«امروزه شاید به محل کارمان به چشم آزمایشگاهی که در آن مسائل روحی حل و فصل میشوند، نگاه نکنیم. کانون توجه ما، علائق محسوسی چون دستمزد، فرآورده، و پیشرفت است؛ در حالی که تغییر و تحول در زندگی کاریتان، بر احساسِ شما از معناداریِ (زندگی)، عمیقاً تاثیر میگذارد. انجام کاری که عاشق آن هستید و برخورداری از نوعی روابط انسانی در محیط کار، که به شما به عنوان یک انسان کمک میکند، میتواند احساس آرامش و رضایت خاطر در محیط خانه و خانواده را نیز به ارمغان بیاورد (ص 39).
علی رغم باور رایج، مور معتقد است عدم خشنودی از کار، کار همچون زندگی صرفاً مسئله بخش خاصی از جامعه و یا آدمهایی که کارهای دست پایین انجام میدهند، نیست. بلکه شامل برج عاج نشینان نیز میشود. زیادند افراد در ظاهر موفق در رأس سازمانی طویل و عریض، ولی در درون آشفته و ناراضی از هستی خویش. نارضایتی این گروه نیز برخاسته از دست نیافتن به کاری ست که به زندگی آنان عمق بخشد و نیازهای روانی و اجتماعیشان را برآورده کند. ولی از سوی دیگر افرادی هم هستند در شغلهای ساده، به کار همچون زندگی خود رسیده و زندگیشان بسیار پر بارتر و معنادارتر از برج عاج نشینان است.
سخن پایانی
موضوع محوری کتاب توجه به روح و معنا در زندگی و کار است. پیدا کردن روح و معنا در کار و به نوعی معنوی زیستن از نظر نویسنده نیاز به آموزش و پرورش دارد. ولی با این وجود در نهادها و ساختارها و نظامهای آموزشی مدرن جایی برای پرورش روح و روح را درگیر کار و زندگی ساختن وجود ندارد. از این رو مور به ارزش ذاتی کار و اهمیت معنابخشی به آن پرداخته و رویکردی فراتر از تعریف مرسوم از کار دارد. «تعریف مرسوم از کار نزد عموم تلاش طاقت فرسا زیر نظر ناظر متصدی امر برای دریافت حقوق است» (ص، 172). ولی از نظر مور کار به عنوان بخش اصلی زندگی انسان، که نشان از ماهیت و رسالت وی در این دنیاست، تعریف شده است. چیزی که برای آن ساخته شده و ندای درون وی آن را فریاد میزند. کار عمیقترین بخش وجود هر فرد است و زندگی انسان از طریق کار معنا پیدا میکند.
مشخصات اثر
مور، تامس/ کار همچون زندگی؛ ترجمه محمدرضا سلامت./ تهران: نشر فرهنگ نشر نو با همکاری نشر آسیم، 1399. چاپ دوم.
درباره نویسنده این متن
حیدر کریمیان، دانشآموختهی دکترای مدیریت آموزشی از دانشگاه خوارزمی تهران هستم. در آموزش و پرورش استان کردستان و در منطقۀ تاریخی زیویه خدمت میکنم. علاوه بر دنیای تعلیم و تربیت و فلسفه تربیتی به مطالعه فلسفه زندگی نیز علاقهمندم.
***خواننده محترم لطفا درباره این یادداشت نظر خود را بیان کنید، نظرات شما در نتایج مسابقه در نظر گرفته میشود.
معناکاوی در زندگی از ارزنده ترین افعالی است که در این دوران، مورد کم توجهی قرار گرفته است. در این کتاب تلاش شده است تا ماهیت کار و معنایابی زندگی بخوبی تبیین شود. مطالعه آن می تواند در تعالی بخشی نگاه مخاطبان به زندگی، یاریگر باشد.
بنده بسیار علاقمند شدم کتاب را حتما مطالعه کنم. موضوع بحران هویت در دنیای مدرن شاید بخش اصلی آن به دلیل همین زندگی مکانیکی و بدون روحی و یا معنایی باشد که انسان مدرن در جهت گذران زندگی نیازمند انجام هر کاری بدون در نظر گرفتن علاقه و توانایی است. به تعبیر مارکس انسان به ابزاری در کارخانه تبدیل می شود که هیچ ارتباطی با کارش ندارد. با خواندن این متن فیلم چارلی چاپلین برایم یادآوری شد که چاپلین نیز به عنوان کارگر کارخانه در ماشین الات و فرآورده کارخانه ادغام می شود.
دست مریزاد، عالی بود جناب دکتر کریمیان
بسیار عالی