داخلی
»برگ سپید
درباره نویسنده
دکتر اسپنسر جانسون فیزیکدان و نویسنده آمریکایی، که عمدتاً به دلیل کتابهای روانشناسانهاش که در زمینه روشهای زندگی هستند آوازه جهانی دارد.
داستانهای دکتر جانسون بدون محدودیت زمانی توانسته است اعتماد بسیاری از خوانندگان کتابهایش را جلب نموده و شغل و زندگی میلیونها نفر را در سراسر جهان تغییر دهد، مانند کتاب پر فروشش، تحت عنوان «چه کسی پنیر مرا جابهجا کرد؟» که بسیار تاثیرگذار بوده است.
از جانسون در یو اس ای تودی با عنوان «پادشاه تمثیل» نام برده شده زیرا که وی مفاهیم پیچیده را دریافت کرده و پاسخهای ساده و کارا ارائه میدهد.
همچنین آثار اسپنسر جانسون، تاکنون به بیست و شش زبان زندهی دنیا ترجمه شده است.
از جمله آثار دیگر این نویسنده محبوب میتوان:
مدیریت یک دقیقهای، یک دقیقه برای خودتان، هدیه، قلهها و درهها و... را نام برد.
درباره کتاب
این کتاب به شیوهای زیبا و نگاهی تازه به زندگی روزمره انسانها نگاه میکند و راه حلهایی برای مسائل و مشکلات انسانها ارائه میدهد.
در این کتاب دکتر جانسون در قالب یک ماجرای کوتاه و تاثیرگذار عقاید درست و مثبتی را جایگزین عقاید منفی و اشتباه انسانها میکند و باعث میشود زاویه دید آنها پس از خواندن این کتاب به مسائل و مشکلات زندگی تغییر کند تا بتوانند زندگی بهتری را برای خود رقم بزنند.
در این کتاب خواهید دید که چگونه دو موش وقتی با یک تغییر در زندگی خود روبرو میشوند بهتر از آدم کوچولوها یعنی هِم و ها عمل میکنند!
انسانها با اینکه بسیار از موشها باهوشترند اما مسائل را مشکلتر میکنند و مییابند که چگونه کنار نیامدن با تغییرات باعث نابودی افراد میشود.
خلاصه داستان
جانسون در کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد داستانی را مطرح میکند که دارای چهار کارکتر اصلی (دو موش با نامهای اسنیف و اسکوری)، و (دو انسان با نامهای هِم و ها) میباشد.
این کارکترها نماد شخصیتهای درونی انسانها در مواجهه با اتفاقات مختلف در طول مسیر زندگی است.
انسانها گاهی اوقات ممکن است همچون اسنیف که زود تغییرات را میفهمند؛ یا مانند اسکوری که سریعا پای در عمل میگذارند باشند.
گاهی هم ممکن است مانند هِم در مقابل تغییرات مقاومت کنند؛ و یا چون ها به استقبال تغییرات بروند و خود را با شرایط جدید وفق دهند.
اتفاقات این داستان در یک مکان (هزار تو) که هر چهار شخصیت در آن به دنبال پنیر هستند رخ میدهد. هزار تو نشانه جایی است که ما میخواهیم از طریق آن به اهداف خود برسیم و پنیر نیز نماد آن هدف و چیزی است که میخواهیم در زندگی به دست آوریم.
اسنیف و اسکوری، هِم و ها هر روز به دنبال پنیر میروند و پس از جستجوی فراوان در راهروهای پیچ در پیچ پنیری پیدا میکنند و آن را میخورند و شب همانجا میخوابند و روز بعد دوباره به دنبال پنیر میگردند، هم و ها هم تقریبا همین کار را انجام میدهند. ولی یک روز همه آنها یک اتاق بزرگ و پر از پنیرهای خوشمزه و دست نخورده پیدا میکنند آنها خوشحال به پنیرها چنگ میزنند و از آن لذت میبرند و از فردای آن روز دیگر به دنبال پنیر نمیروند و کنار همان ذخیره بزرگ پنیر میمانند و از آن تغذیه میکنند. هِم و ها باور داشتند که این پنیر بزرگ هیچ وقت تمام نخواهد شد.
اما طبق قاعدهی پایان پذیر بودن همه چیز یک روز پنیر آنها به پایان رسید و هِم و ها با افسردگی و غم و در حسرت آن ذخیرهی بزرگ پنیر بودند و نمیخواستند باور کنند که پنیر تمام شده است، آنها در خود توانایی جستجوی دوباره به دنبال پنیر را نمیدیدند، در حالی که اسنیف و اسکوری از قبل متوجه شده بودند که ذخیره پنیر روز به روز رو به کوچکتر شدن میرود. آنها سریعا متوجه تغییر شرایط شده و بدون تجزیه و تحلیل کردن اوضاع شروع به گشتن به دنبال پنیر کردند و پس از مدتی به ایستگاه بزرگ جدید که ذخیره پنیر بود رسیدند.
ها گاها باخود فکر میکرد که باید این ایستگاه تهی از پنیر را ترک کند و خود را با تغییر بوجود آمده وفق دهد اما ناامیدیهای هِم او را از اینکار منصرف میکرد.
اما بالاخره ها جراتش را پیدا کرد و از این موقعیتی که در آن بود بیرون آمد و وارد هزار تو به دنبال پنیر رفت. ها دوباره به جستجو در هزار تو ادامه داد تا بالاخره به ایستگاه بزرگ پنیری که اسنیف و اسکوری خیلی زودتر از او یافته بودند رسید. او فهمید که باید خیلی زودتر از اینها خودش را با تغییرات زندگی تطبیق دهد و اگر به موقع این کار را نکند خیلی زود، دیر میشود.
گوشهای از جملات اثر بخش این کتاب
کلام آخر
همواره تغییرات در زندگی ما رخ میدهند! شما ممکن است در زندگی روزمره خود با تغییراتی مواجه شوید که حال شما را دگرگون کند و احتمالا عصبانی یا ناراحت شوید!
مانند شکست در شغلتان، شکست درآزمون بزرگ کنکور و... همهی ما در برخی موارد ناچاریم که تغییر پیش آمده را بپذیریم، چرا که راه رهایی از آن وضعیت بد، کنار آمدن و خود را تطبیق دادن با تغییر است.
در این اثر شیوا میآموزیم که چگونه با تغییرات و مشکلات زندگی که به یکباره و پیش بینی نشده اتفاق میافتند رو برو شویم و با انعطاف بیشتری شرایط را به نفع خودمان تغییر دهیم!
پیشنهاد میکنم که هر انسانی به خصوص انسانهای ناامیدی که فکر میکنند در شرایط سخت زندگی گیر افتادهاند و فکر میکنند توان ادامه دادن در آن شرایط را ندارند، حداقل یکبار قصهی شیرین این کتاب اثر بخش را بخوانند و حتما آن را به اطرافیانی که حال و وضع زندگیشان برایشان اهمیت دارد هدیه دهند.
منابع
وب سایت کتابراه. چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟.معرفی کتاب. به آدرس لینک
وب سایت فیدیبو. چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟.معرفی کتاب. به آدرس لینک
وب سایت طاقچه. چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد. معرفی کتاب. به آدرس لینک
وب سایت سراج بوک. چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد + بیرون از هزارتو.معرفی کتاب.
به آدرس لینک
وب سایت ایران کتاب. چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟. معرفی کتاب. به آدرس لینک
وب سایت شهر کتاب. چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟. معرفی کتاب. به آدرس لینک
مشخصات کتاب
جانسون، اسپنسر/ چه کسی پنیر مرا جابهجا کرد؛ ترجمه سارا عزیزی./ قم: یوشیتا،1400، (112ص).
درباره نویسنده این متن
مرضیه عطائی، دانشجوی کارشناسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه سمنان.
***خواننده محترم لطفا درباره این یادداشت نظر خود را بیان کنید، نظرات شما در نتایج مسابقه در نظر گرفته میشود.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.