کد خبر: 46933
تاریخ انتشار: دوشنبه, 17 بهمن 1401 - 10:17

داخلی

»

سخن هفته

تحول برای مانایی

منبع : لیزنا
فریبرز خسروی
تحول برای مانایی

لیزنا؛ فریبرز خسروی، استاد علم اطلاعات و‌دانش شناسی و معاون سابق کتابخانه ملی:

پرده 1

در سه دهه  60 تا 90 میلادی آلوین تافلر با همکاری همسرش سه گانه شوک آینده ، موج سوم و جابجایی قدرت را نوشت و ترجمه آنها در ایران منتشر شد . او در آن سه گانه به وضوح تبیین کرد که اطلاعات و دانایی قدرت است و اگرگروهی از زمامداران همچون مائو در چین معتقد بودند که قدرت از لوله تفنگ برمی خیزد او اعلام کرد که جابجایی قدرت در حال وقوع است و  این دوره جدید با خود شکل نوینی از : خانواده؛  نحوه کار، عشق، زندگی؛ اقتصاد ، سیاست را به ارمغان خواهد آورد. در آن زمان که این آثار تازه منتشر شده بود در بحثهایی که در دانشگاه مطرح می‌شد اغلب این آینده پژوهی را خیال پردازانه می‌دانستند. ولی گذشت زمان نشان داد که اغلب آنها به ویژه در حوزه اطلاعات محقق شده اند. آیا آن تغییرات شامل کتابخانه‌ها به عنوان نهادی اجتماعی نمی شود؟

پرده 2

نسل جدید به دلائلی و یا عللی شتابزده و کم حوصله و در اغلب زمینه ها به دنبال لذت آنی است  . در شبکه‌های اجتماعی یک بیت را می‌خواند اما اغلب حوصله و توان خواندن یک غزل و قصیده را ندارد. تفاوتی نمی‌کند که این رفتار نسل جدید را به نظرات زیگموند باومن منتسب کنیم و یا آن را با اصل شتاب و سرعت در انقلاب صنعتی چهارم کلاوس شواب منطبق بدانیم .نتیجه یکی خواهد بود. باومن در توضیح مدرنیته سیال بیان می‌کند که زنان و مردان در مدرنیته سیال اصل  لذت آنی را به جای اصل مصلحت اندیشانه لذت به تعویق افتاده جایگزین کرده‌اند. او می‌گوید این نسلِ مدرنیته سیال، جهان را همچون کانتینری مملو از ابژه های یک بار مصرف می‌داند . آنان حتی عاطفه و عشق را  هم کالایی مصرفی می‌انگارند.

تفاوتی نمی‌کند که علت یا دلیل را چه بدانیم ! آیا این سرعت و کم حوصلگی و به دنبال لذت آنی بودن فرد را از مطالعه عمیق و از کتاب و کتابت به شکل سنتی آن باز نمی‌دارد ؟

پرده 3

در تابستان 1394 که بازدیدی از کتابخانه کنگره داشتم . گفته آقای دینوری که از مدیران کتابخانه بودند مرا متعجب کرد. ایشان  گفتند که کتابخانه کنگره امریکا عملا دارد تبدیل به موزه می‌شود. زیادی مراجعانی که فقط برای بازدید می‌آمدند و کمی افرادی که برای تحقیق مراجعه داشتند ظاهرا او را  به این باور رسانده بود. چند روز بعد هم در بازدید از کتابخانه عمومی نیویورک که از بزرگترین کتابخانه‌هاست همین فزونی بازدیدکننده نسبت به استفاده‌کنندگان کاملا مشهود بود.

پرده 4

عنوان روند اعلام شده  ایفلا در سال 2013  "سوار بر امواج یا گرفتارافت و خیز ")طوفان(  نشان از لزوم تحول بنیادین در کارکرد کتابخانه‌ها داشت. در همین سند عنوان شده است که : اطلاعات برخط باعث تغییر و اختلال در یادگیری سنتی می‌شود. نکته مهمی که در این روند ها اعلام شده است این است که با آنکه پیش بینی می شد که در دهه های 90 یا 2000 کار کتابخانه ها متوقف شود با انکه چنین نشده اما خطر به قوت خود باقی است .

پرده 5

 کووید 19آغاز شد و ما را به پنجاه سال بعد پرتاب کرد . همه شئون فرهنگی و افتصادی و حتی مذهبی تحت تاثیر این همه گیری قرار گرفتند. این قیامت صغرا حتی در رفتار انسان‌ها هم تاثیر گذارد و به قول قرآن "يوم يفر المرء من أخيه" محقق شد . مراکز آموزشی، مراکز اقتصادی، نشست‌های دوستانه و فامیلی و حتی پارک‌ها هم تعطیل شدند. عنوان کتاب «باز تنظیم بزرگ» خود موید این نظر است که این همه‌گیری باعث نظم نوینی در جهان خواهد شد . در این میان تکلیف کتابخانه‌ها هم معلوم بود. آنها هم بسته شدند . گرچه سعی در تداوم خدمت رسانی از طریق رسانه‌های رقمی داشتند. پس از آن رقمی‌سازی و اطلاع رسانی از طریق وب اهمیتی بایسته یافت. آیا با فزونی استفاده  از رسانه های برخط و الکترونیک اقبال به کتابخانه تداوم خواهد یافت؟

پرده آخر

هر نهاد انسانی حسب ضرورت شکل می‌گیرد و وقتی کاربردش کم می‌شود رها شده و آهسته آهسته خواهد مرد. سایمون جنکینز نویسنده گاردین در مقاله‌ای با عنوان کتابخانه‌ها در حال مرگ هستند وضعیت کتابخانه‌ها را در غرب با کلیساها مقایسه کرده است . او می‌گوید که افول کتابخانه‌ها مسیری مشابه با افول کلیساها دارد، که اکنون هزاران ساختمان آن در روستاها و شهرها بلااستفاده مانده‌اند!. ولی او  معتقد است با آنکه اینترنت انحصار دانش را ربوده است اما احیا کتابخانه‌ها امکان پذیر است !

آیا نگاه به این پرده‌ها و شواهد دیگری که روزانه همگی با آن روبرو هستیم،  نشان نمی‌دهد که تداومِ مانایی کتابخانه‌ها با کارکردهای فعلی در خطر است؟ آیا صرفا نگاه احساسی و  فُسوسانه (نوستالژیک) به کتاب و کتابخانه و بوی کتاب موجب بقای این نهاد خواهد بود؟

ما حرفه‌مندان و دانشگاهیان برای این مانایی و احیاء چه کرده‌ایم؟ آیا نباید به این مسائل جدی تر پرداخت و طرحی نو درانداخت ؟ به قول حضرت مولانا

                                                                     پرده بگردان و بزن ساز نو

                                                                   هین که رسید از فلک آواز نو

                                                                    تازه و خندان نشود گوش و هوش

                                                                   تا ز خرد درنرسد راز نو

 

خسروی، فریبرز. « تحول برای مانایی ». سخن هفته لیزنا، شماره 628،  17بهمن ماه 1401.