کد خبر: 46992
تاریخ انتشار: دوشنبه, 01 اسفند 1401 - 13:21

داخلی

»

سخن هفته

کتابداری ما و Chat GPT:

آیا دوران کتابداران به سر رسیده است؟

منبع : لیزنا
سید ابراهیم عمرانی
آیا دوران کتابداران به سر رسیده است؟

لیزنا؛ سیدابراهیم عمرانی، سردبیر: تحول برای مانایی را که دکتر خسروی عزیز نوشته بود  می ‌خواندم و یاد همه صحبت‌هایی که در همین ستون در این دوازده سال نوشته ایم و خوانده‌ایم می‌افتادم از زبان دلسوزانی دیگر چون رحمت الله فتاحی، داریوش علیمحمدی، دکتر محمد حسین دیانی  و همه آنها که واقعا غم دانش‌آموختگان ما را دارند نوشته شده است.

  • تا کنون می گفتیم خطر بالقوه است و اگر نجنبیم، رشته های دیگر کار را از دست بچه‌های ما در می‌آورند.
  • اگر نجنبیم فضای مجازی جای ما را اشغال می کند.
  • گلایه کردیم که نسل جدید عمیق نیست و به جای کتاب و مقاله خوانی شده پیامک خوان و کتابدار کم خوان، قطعا جواب‌گوی ناملایمات نیست و حرفه و رشته با هم از دست خواهد رفت.
  • گلایه کردیم که آموزشهای رشته را تکانی بدهیم. استادان ما تلاش خوبی کردند، ‌لیکن بیشتر اسم درسها تغییر کرد و اضافه شد و تغییر جدی در فارغ‌التحصیلان نداریم، جز در مواردی که دانشجو یا دانش‌آموخته‌ای خودجوش و خودکار خودش حرکتی می‌زد و بین رشته‌ای می شد، چیزی که به شدت نیاز است.
  • گلایه کردیم که رقیبان ما بیشتر از سوی رشته های مرتبط با فناوری‌های نوین می‌آیند، بچه های علوم انسانی به فناوریهای نو گرایش کمتری دارند، ورودی رشته را از ریاضی و تجربی بگیرید.
  • بارها عنوان کردیم دوره کارشناسی را حذف کنید و در ارشد از رشته های موردنیاز دانشجو بگیرید و این هم برای خودش فاجعه‌ای قلمداد شد که برخی گروه‌ها تعطیل می شوند و استادانی بیکار. گفتیم استادان بیکار نمی‌ماندند ولی اینهمه فازغ التحصیل بیکار می‌مانند و ...... پاسخی نیافتیم.
  • و بسیار نقدها و گلایه های دیگر ...

دکتر خسروی در سرمقاله مانایی به مطالب مختلفی اشاره کرده‌اند.

مراجعین کتابخانه‌ها حتی کتابخانه‌های دانشگاهی کمتر شده‌اند، و همانطور که دکتر خسروی از قول جناب دینوری درباره کتابخانه کنگره  نوشته‌اند، بیشتر مردم می‌آیند تماشا که عکسی بگیرند و یادگاری برای خودشان نگه دارند، ‌اتفاقی که الآن درکتابخانه جندی‌شاپور در مجتمع تجاری ایران‌مال می‌افتد و مردم بیشتر برای عکس یادگاری به این کتابخانه زیبا هجوم می‌آورند که همین نیز از سوی مدیران مجموعه با استقبال بسیار همراه است.

بارها و بارها بر تغییرکارکرد کتابخانه ها توسط دلسوزانی که فقط درگیر مقاله های موظفی سالانه خود نیستند و از کتابخانه های دنیا خبر می‌گیرند تاکید شده. بارها نوشته‌ ایم کتابدار نباید پشت میز بنشیند که بیایند و از او تقاضای اطلاعات کنند، کتابدار باید بر اساس پروفایلهایی که درست می‌کند، ‌نیازها را شناسایی و خود اطلاعات را در روی سیستم کاربر برساند. کرونا با همه مسایلی که ایجاد کرد، از این نظر اندکی همه را به جلو پرتاب کرد. و کتابداران بایستی از این فرصت استفاده بیشتری می‌کردند، لیکن مشکل اساسی دیگری داشتیم به نام انفعال، چیزی که در سایر کشورها معنایی ندارد.

منظور از این انفعال که من بارها نام برده‌ام چیست؟

بارها نوشتیم یک سوزن به خودمان بزنیم، ولی مثل اینکه خیلی درد دارد و اغلب حاضر نیستند این درد کوچک را تحمل کنند.بارها نوشتیم کتابداران به فکر نسل بعدی کتابداران باشید، به فکر فارغ التحصیلان و دانشجویان باشیم. نوشتم، ما در برابر نسل بعدی مسئولیم. ولی همانطور که گفتم برای کتابداران استخدام شده، که خرشان از پل گذشته، (خطر اخراج در ایران نیم درصد هم نیست) این صحبت محلی از اعراب ندارد. از لحظه‌ای که استخدام تمام شد، فکر می‌کنند،‌ خوب خطر رفع شد و نگاه می اندازند به سایر کتابداران پیشتر استخدام شده کتابخانه که معمولا اکثریتی دچار انفعال شده‌اند، و اقلیتی دلسوازانه کار می‌کنند و به چشم خود دیده‌ام که اکثریت تازه‌کاران به اکثریت منفعلین می‌پیوندند و نه فعالین. و به من می‌گویند، سری که درد نمی کند دستمال بستن خطا است. کار که نکنی کسی کاری به کارت ندارد، ولی کار که می‌کنی هزار نفر از تو ایراد می‌گیرند. به کتابدار تازه ارد می‌گویند، بله درست می‌گویند و من که 48 سال است کتابدارم ، تایید کردم ولی حاضر نشدم بیکار بنشینم و پذیرفتم که مورد حمله و هجوم قرار بگیرم ولی در امن و امان بیکار ننشینم. نه من،‌ بسیاری کتابداران دیگر را می شناسم که تا روز وفاتشان کتابدار ماندند. اسم نمی برم که این شبهه پیش نیاید که من خودم را کنار بزرگان می‌گذارم.

یادآوری می‌کنم که  مدیران غیر کتابدار در کتابخانه‌هااکثریت هستند.خُب،  در دانشگاهها اغلب رؤسایی که به عنوان یک هیات علمی، که پیش از رئیس شدن،  از بیرون و به عنوان یک استاد به کتابخانه نگریسته‌اند و همه چیزهایی را که به عنوان ضعف  کتابخانه دیده‌اند، می‌خواهند پس از آمدن به عنوان ریاست کتابخانه با ایده‌های غیرکتابدارانه، حل کنند، لطمه تازه‌ای بر لطمه‌هایی که خود کتابداران با اتفعال به کتابخانه زده‌اند، اضافه می کنند و کار را باز هم  بدتر کرده و می‌کنند.

از نظر کتابداران منفعل، صبحها در کتابخانه باز می‌شود و چراغ روشن می‌شود، و شبها هم خاموش می‌شود پس کتابخانه باز است. حقوق اندک هم که آب باریکه است، اول برج به حساب می‌آید، حالا اگر کسی هم چیزی خواست تلاشمان را می‌کنیم، و بیش از این سرمان درد نمی‌کند، و دنبال دردسر هم نیستیم.

کتابداران محترم اسم این کار کتابداری نیست، اسم این موضوع انفعال است. و همین انفعال بزرگترین لطمه را به کتابداری  ایران زده است. آن هم در شرایط عادی ، وای به روزمان در دوران گوگل و ChatGPT  و ایده های آینده. فکر می‌کنم باید جمع کنیم بریم خونه بنشینیم.

اینکه می‌گویم در کشورهای دیگر (منظورم 30 کشور ثروتمند دنیا نیست، همه کشورهایی را می گویم که در آنها فساد سیستماتیک نشده) که بودجه عملیاتی است و نمی‌توانیم با روشن و خاموش کردن چراغ در وقت آمدن و وقت رفتن به خانه حقوق بگیریم، این کار در اکثریت کشورها غیر ممکن است، و حتما اخراج می‌شوید. در این کشورها ، رئیس و مدیر می داند که باید پاسخگوی سیستم و مدیران بالادستی خودش باشد و اگر هم کسی بیکار شد، تامین اجتماعی وجود دارد و فرد اخراجی تا مدتی حقوق می‌گیرد تا کار پیدا کند و حتما خانواده اش دچار مشکل نمی‌شود و بنابراین دچار عذاب وجدان نمی‌شود. ولی اگر بخواهد فرد منفعل را نگهدارد باید پاسخگوی سیستم باشد که خوب این چکار کرده این ماه؟ شوخی نمی‌کنم، اگر کاری نمی‌کنید پس فوری اخراج می‌شوید . بروید حقوق بیکاری بگیرید و دنبال کار جدید باشید.

این انفعال باعث می‌شود که از نگاه بیرونی و مثلا هیات علمی که بعدها رئیس کتابخانه می‌شود، این‌طور به نظر برسد که کتابداران که کاری نمی‌کنند و اینها هم مثل بقیه کارمندان هستند، و خوب نیازی نیست اینکه می‌رود یا بازنشسته می‌شود کتابدار جایش استخدام کنند، می توانیم از کارمندان بیکار مانده بخشهای دیگر به کتابخانه بدهیم. می‌توانیم از فارغ التحصیل‌های رشته‌های خود دانشکده جایشان بگذاریم، چرا که انفعال و کم کاری چهره‌ای را که از کتابدار ساخته، اصلا مثبت نیست. و هر چه بگویم از این انفعالی که از ابتدای ورودم به اولین کتابخانه در سال 1353 شمسی تا الآن شاهد بوده ام کم گفته‌ام، و هر روز خطر نزدیک‌تر و نزدیک‌تر شده است و الآن به هر کدام از بچه ها می‌گوئیم الان باید این کارها را بکنید می‌گویند، ما که دو سال دیگه بازنشست می‌شیم هر کی اومد این کارها را بکند. هیچ مسئولیتی در قبال نسل بعدی وجود ندارد. در همان سال 53 که جوان و فعال بودم به من می‌گفتند بگیر بشین سر جات، ببین ما سی سال کار کردیم، و هیچکس قدر ما را ندانست. قدر چه را می بایست بدانند، تا امروز نفهمیدم. شما قدر عمری را که بیهوده تلف می‌کنید، می دانید؟

از این سویی دانشجویان و دانش‌آموختگان که از بد حادثه دراین رشته قبول شده‌اند، با نگرانی به آینده می‌نگرند، که تکلیفمان چیست؟ استادان هم که باید مقاله‌های موظفی و کلاسهای موظفی‌شان را سامان بدهند، و بیشتر باید موقعیت خودشان را حفظ کنند و حق هم دارند، و نمی‌توانند در این کار حرکت جدی بکنند.پس لازم است پیدا کنیم پرتقال فروش را !!!!!!!!!!!!

پرده آخر نوشته دکتر خسروی را برایتان می نویسم و بعد  پرده بعد از آخر نوشته امروز من خواهد بود:

پرده آخر

هر نهاد انسانی حسب ضرورت شکل می‌گیرد و وقتی کاربردش کم می‌شود رها شده و آهسته آهسته خواهد مرد. سایمون جنکینز نویسنده گاردین در مقاله‌ای با عنوان کتابخانه‌ها در حال مرگ هستند وضعیت کتابخانه‌ها را در غرب با کلیساها مقایسه کرده است . او می‌گوید که افول کتابخانه‌ها مسیری مشابه با افول کلیساها دارد، که اکنون هزاران ساختمان آن در روستاها و شهرها بلااستفاده مانده‌اند!. ولی او  معتقد است با آنکه اینترنت انحصار دانش را ربوده است اما احیا کتابخانه‌ها امکان پذیر است !

آیا نگاه به این پرده‌ها و شواهد دیگری که روزانه همگی با آن روبرو هستیم،  نشان نمی‌دهد که تداومِ مانایی کتابخانه‌ها با کارکردهای فعلی در خطر است؟ آیا صرفا نگاه احساسی و  فُسوسانه (نوستالژیک) به کتاب و کتابخانه و بوی کتاب موجب بقای این نهاد خواهد بود؟

و اما پرده آخر من:

 Chat GTP

این روزها،‌همه جا صحبت از این فناوری نوین هوش مصنوعی است که توسط کمپانی  Open AI متعلق به ایلان ماسک مشهور ارائه شده است. در سایت شرکت از روش کار و محدودیت فعلی‌اش می خوانیم :

ما این مدل را با استفاده از یادگیری تقویت شده و غنی شده ماشین از بازخورد انسانی Reinforcement Learning from Human Feedback (RLHF) با استفاده از روش‌های مشابه InstructGPT، اما با تفاوت‌های جزئی در تنظیم مجموعه داده، به ماشین آموزش دادیم. ما یک مدل اولیه را با استفاده از تنظیم دقیق نظارت شده آموزش دادیم: مربیان هوش مصنوعی مکالماتی را ارائه کردند که در آن هر دو طرف میز یعنی کاربر و دستیار هوش مصنوعی ما بازی می کردند . ما به مربیان اجازه دادیم تا به الگوهای پیشنهادی  طراحی شده دسترسی داشته باشند تا به آنها کمک کنیم تا پاسخ های خود را بنویسند. ما این مجموعه دیالوگ جدید را با مجموعه داده InstructGPT  ترکیب ، و آن را به یک قالب گفتگو تبدیل کردیم.

برای ایجاد یک مدل مبتنی بر پاداش، برای تقویت یادگیری ماشین، نیاز به جمع آوری داده‌های مقایسه‌ای داشتیم که شامل دو یا چند پاسخ "الگو" بود که بر اساس کیفیت رتبه بندی شده بودند. برای جمع‌آوری این داده‌ها، مکالماتی را که مربیان هوش مصنوعی با ربات داشتند، دقیقا ثبت و بررسی کردیم. ما به طور تصادفی یک "پیام مدل شده" (model-written message) را انتخاب کردیم، چندین الگوی تکمیلی جایگزین را نمونه‌برداری کردیم و از مربیان هوش مصنوعی خواستیم که آنها را رتبه‌بندی کنند. با استفاده از این مدل‌های مبتنی بر پاداش، می‌توانیم مدل را با استفاده از بهینه سازی با استفاده شیوه‌های "بهینه سازی همراه با پروکسی"  Proximal Policy Optimization  تنظیم کنیم. ما چندین تکرار از این فرآیند را انجام دادیم.

ChatGPT بر پایه مدلی در سری GPT-3.5 تنظیم شده است که یادگیری آن در اوایل سال 2022 به پایان رسید. ChatGPT و GPT 3.5 بر روی زیرساخت ابر محاسباتی هوش مصنوعی Azure آموزش دیدند.

محدودیت ها

Open Ai در صفحه اول سایت، و در ادامه توضیحات بالا، محدودیتهای فعلی را نام می‌برد که برای نمونه اولین را ذکر می‌کنم و باقی را خودتان در سایت بخوانید:

ChatGPT   گاهی اوقات پاسخ هایی با پاسخی ظاهرا قابل قبول اما نادرست یا بی معنی می نویسد. رفع این مشکل چالش برانگیز است، زیرا: (1) در طول آموزش RL، هنوز هیچ منبع درستی نمی دهد. (2) آموزش محتاط‌تر بودن مدل باعث می شود تا سوالاتی را که می تواند به درستی پاسخ دهد رد کند. و (3) آموزش تحت نظارت مدل را گمراه می کند زیرا پاسخ ایده آل به آنچه که مدل می داند بستگی دارد تا آنچه پرسش کننده انسانی می پرسد ....

خوب عزیزان،  Chat GPT آمده و در همین هفته در سه مجلس واقعی که حضور داشتم از آن صحبت شد و واقعیت دارد. آمده و محدودیتهایی هم دارد، ولی این محدودیتها روز به روز بیشتر رفع می‌شود. کتابداران حالا باید چکار کنند؟

در شبکه جستجوی زیادی کردم و به یادداشت یک بلاگر برخورد کردم که نوشته بود : آیا زمان بازگشت کتابداران به خانه فرا رسیده است؟ و از تحقیقی که در مورد ChatGpt کرده بود نوشته بود.

 کورتیکس کندریکجان کتابدار کتابخانه بینگهامپتون درنیویورک است. وی نوشته که برای آماده‌سازی یک ارائه در حوزه کتابخانه های دانشگاهی، ChatGPT (نسخه 9 ژانویه) را امتحان کردم تا ببینم چه می‌گوید. کیفیت پاسخ در حد یک مدخل خوب ویکی پدیا است. مواقعی وجود داشت که عبارت جستجو را مجدد سوال کردم و فکر می‌کردم ضروری بود تا برنامه بفهمد چه چیزی از آن خواسته شده است. به عنوان مثال، از برنامه خواسته شد مقالاتی را پیدا کند که سفیدی را به عنوان یک ویژگی نژادی در کتابخانه‌های دانشگاهی مورد بحث قرار می‌دهند، و با «متاسفم، نمی‌توانم مقاله‌هایی را در کتابخانه‌های دانشگاهی پیدا کنم» پاسخ داد. من کنجکاو بودم که چگونه کار می کند و چقدر دقیق به سوالات پاسخ می دهد. و متوجه شدم که سیستم کاملاً به روز و آماده نیست، و  حتی OpenAI  خود اشاره می‌کند، «در حالی که ما همه آزمایشهای لازم را کرده ایم، سیستم گاهی اوقات اطلاعات نادرست یا گمراه‌کننده تولید می‌کند و گاهی حتی اطلاعات با محتوای توهین‌آمیز یا مغرضانه می‌ده".

"مشکل اصلی ChatGPT این است که استناد به مقالاتی می‌کند که وجود ندارند.  عبارت را یک بار در  Proquest جستجو کردم و پاسخ این بود: "جستجوی شما برای این عنوان 29 مورد پاسخ دارد که در بررسی می‌بینیم که تنها یکی دقیق، و یکی تقریبا صحیح بود اما عنوان آن جابه‌جا شده بود، و یکی به یک مقاله واقعی ارجاع داده بود، اما مجله منبع ارائه شده توسط ChatGPT نادرست نبود. هنگامی که در مورد صحت استنادهایی که ارائه می کند سؤال شد، ChatGPT خشمگین شد و ادعا کرد: "مقالات و مطالعاتی که فهرست کردم در مجلات معتبر دانشگاهی منتشر شده و توسط متخصصان در زمینه آنها نوشته شده است.". وقتی روی این نقطه تاکید بیشتری کردم، ChatGPT تا حدودی متزلزل شد و گفت: «ممکن است مواردی وجود داشته باشد که اطلاعاتی که من ارائه می‌دهم کاملاً دقیق یا به‌روز نباشد». این سیستم بر سر کتابداران فریاد زد و خاطرنشان کرد: « توصیه می‌شود برای اطمینان از صحت اطلاعات و دریافت آخرین اطلاعات، با کتابداران و سایر کارشناسان موضوعی مشورت کنید.»

این یادداشت اشاره از قول متخصص دیگری می نویسد «ChatGPT به همان روشی کار می کند که عملکرد خودکار تلفن شما هنگام ارسال پیامک کار می کند. این به سادگی کلماتی را کنار هم قرار می دهد که از نظر آماری احتمالاً به دنبال یکدیگر هستند. برنامه‌های هوش مصنوعی در ابتدا در معرض داده‌های آموزشی قرار می‌گیرند تا پایگاه دانشی را برای برنامه فراهم کنند تا از آن استنتاج شود. راه حل مشکل استناد، شاید قرار دادن ChatGPT در معرض داده های آموزشی از قلمرو علمی – دانشگاهی باشد. شاید مجموعه JSTOR، یا اطلاعات ScienceDirect، یا یکی از منابع ردیابی استناد این مساله را حل کند. این کار ChatGPT را قادر می‌سازد تا به مقالات واقعی و سایر آثار استناد کند، به‌جای اینکه آنها را مانند یک دانشجوی سال اول با مقاله‌ای که صبح روز بعد منتشر می‌شود، روبرو سازد.

خوب عزیزان، حالا چه باید کرد. هنوز Chat GPT‌ می نویسد با کتابداران مشورت کنید، سال آینده چه؟ خودش می تواند پاسخ بدهد یا باز هم کتابداران را به مشورت خواهد طلبید. تا به حال می گفتیم گوگل رقیب کتابخانه‌ها است که بطور قطعی نبود،‌ گرچه فضای بسیار زیادی از دنیای اطلاعات را به اشغال خود درآورده است. حالا چه باید بگوئیم.

 

عمرانی، سیدابراهیم « کتابداری ما و Chat GPT: آیا دوران کتابداران به سر رسیده است؟». سخن هفته لیزنا، شماره 630،  1اسفندماه 1401.