داخلی
»سخن هفته
ابر اشتراکگذارن و عبور از سانسور کلاسیک در رسانهها و شبکهها
لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: "مسیرهای اخبار در دو دهه گذشته به طور اساسی تغییر کرده است. ظهور رسانههای اجتماعی بهعنوان محمل اخبار، چالشهای جدیدی را برای دموکراسیها ایجاد کرد، زیرا بخشهای بزرگی از جامعه میتوانند به سرعت در معرض اطلاعات نادرست قرار گیرند، در حالی که مردم از این موضوع آگاه نیستند”.[1] این آغاز مقالهای است که در آخرین شماره مجله Science ، که 30 ماه مه 2024 منتشر شده است (3 روز پیش).
پیش از این بارها در مقاله های مختلف به این موضوع اشاره کرده بودیم، و حتما شما خود درباره اخبار جعلی و ارتشهای سایبری مطالب بسیاری خواندهاید. از زمانی که شهروند خبرنگار به خودی خود و به دور از پیشبینیها توانست سانسورهای رسانهها و دولتها را دور بزند، و اخبار دست اول را در اختیار مردم قرار دهد، سیاستمداران، و رسانهها دو بال همیشگی و همراستای قدرت که بطور حتم در خدمت دولت، قدرت، شرکت، یا گروهی هستند و از منافع گروهی یا دولتی خاص دفاع میکنند (در مقابل منافع عموم مردم)، به دست و پا افتادند و نتیجهاش شده گروههای خبر ساز یا به قول مجله Science ابراشتراک گذاران[2]، یا به زبانی دیگر و جایگاهی دیگر ارتشهای سایبری.
سانسور مدرن
دوره سانسور کلاسیک تمام شده، و شما نمیتوانید اخبار را از مردم پنهان کنید و با همه پنهان کاریها، در نهایت، از یکجا خبر درز میکند، و به سرعت همه شبکه را در مینوردد و همه از موضوع مطلع میشوند. پس لازم است راه دیگری را تجربه کنید. تولید اخبار مخدوش، مشکوک و جعلی و دروغی. گروههای سایبری که برای این کار به خدمت گرفته میشوند، ظاهرا وظیفهای به شیوه دیگری جز سانسور دارند، و آن تولید خبر جعلی در کنار اخبار صحیح و خیلی نزدیک به خبر صحیح است، به طوریکه تشخیص درست از نادرست غیر ممکن شود. از لحظهای که خبری در شبکه درز میکند، و توسط گروههای موظف رصد میشود، با شگردهای خود چندین خبر جعلی و مشکوک تولید و روانه شبکه و رسانهها میکنند، بطوریکه تشخیص خبر اصلی از جعلی بسیار سخت و مشکل میشود. و این راه حل اتاقهای فکر قدرتها و سیاستمداران آنها است، که دروغهایی را که بطور معمول در شبکه های تلویزیونی و رادیویی و روزنامه های خود بصورت کلاسیک رها میکردند و اخبار درست را از چشم مردم میپوشاندند، اینک خبرهای جعل شده و دسته بندی شده را به شبکههای اجتماعی میفرستند، و بیشتر مردم هم ناآگاه و غیر عمدی به انتشار این دروغها، بدون آنکه از صحت و سقمش با خبر باشند، کمک میکنند.
در سالهای پیش در همین ستون در مورد برخورد رسانهها نوشتهام، خبرگزاریهای رسمی بزرگ جهانی برای پخش هر خبر راه حلی داشتند، و شایعات را نیز به عنوان خبر روی آنتن میفرستادند، مثل ...... مسافرانی که از فرودگاه کابل به لندن رسیده اند، گفته اند ..... . یا اندکی مدرنتر، در سالهای اخیر وقتی قرار بود شایعهای دامن زده شود و در کلاس کاری مثلا "خبرگزاری BBC" نبود خبر از طرف شبکهای چون من و تو پخش میشد که در کلاس خبری دنیا، هیچ اعتباری نداشت و چند جوان، دورهمی شایعه ای را که به دستشان داده بودند میخواندند. یا تصویری غیر واقعی از برههای از تاریخ ایران به خورد مردم بیخبر میدادند، و تاریخی غیر واقعی در ذهن افراد ترسیم میکردند.
با توجه به این نکات باید بر این فرضیه تاکید کنیم، که "شایعه را که ساختی و در جامعه رها کردی، دیگر نمیتوانند جمعش کنند و راه خودش را میرود"، از اسمش هم معلوم است، "شایعه". و در همه کشورها دولتها، تیمهایی برای ساخت شایعه داشته و دارند. در دنیای مجازی، دیگر آن قدر تشخیص صحت و سقم اخبار مشکل شده که اگر خبر درستی دارید، و بخواهید با آن به مقابله یک خبر جعلی بروید دیگر غیر ممکن است. به یاد داستان "شیخ بهایی و پیرزن" افتادم. پیرزنی که در زمان بنای مسجد شاه اصفهان سراغ شیخ بهایی را گرفت. و وقتی او را به نزد شیخ آوردند پرسید شما معمار باشی هستی و گفت بله. گفت این دیوار این طرفی کج است و دارد کج بالا میرود. شیخ بهایی فوری کار را تعطیل کرد و پیرزن را با فاصله از دیوار آورد و بر کرسیچهای نشاند و به کارگران گفت تیرهای حمال را بیاورید و پشت دیوار بگذارید و فشار دهید که دیوار صاف شود و به پیرزن گفت، مادر جان هر جا که دیوار صاف شد، بگو که دیگر فشار نیاورند و دیوار صاف شود. و خودش یاعلی گویان بالای سر کارگران ایستاد و آنها هم به تیر حمال فشار آوردند تا پیرزن گفت خوب است و درست شد و شیخ از پیرزن تشکر کرد که مسجد را نجات داده و او رفت. مهندسان و معماران به شیخ گفتند این چکاری بود؟ شما می دانید که با تیر حمال دیوار صاف نمیشود و اصلا این دیوار که صاف بود و شیخ گفت، این پیرزن، می رفت و هرجا میرسید میگفت که دیوار مسجد شاه کج است و این شایعه بر زبان مردم میماند و دیگر نمی توانستید آن را از ذهن همه پاک کنید. ولی الآن می رود و میگوید دیوار مسجد شاه کج بود و من به شیخ گفتم و ایستادم تا صافش کردند. ..... ولی اکنون ما در شبکه های اجتماعی به هیچوجه شیخبهایی نداریم که بتواند جلوی حتی یک شایعه و خبر جعلی را بگیرد.
از دست و زبان که برآید،کز عهده شبکه و فضای مجازی برآید.
دیوید متیو در کتاب اخبار جعلی، "اتاق های پژواک"[3] و روزنامه نگاری شهروندی از انتشارات دانشگاه کمبریج مینویسد: "اینترنت این پتانسیل را برای «همه» ایجاد کرده است که اخبار و محتوای دیگر خود را منتشر کنند و «همه» به آن دسترسی داشته باشند. از یک سو، روزنامه نگاری شهروندی سانسور ]کلاسیک[ را بسیار محدود کرده است، در حالی که در سوی دیگر، به ترس از دست دادن استانداردها منجر شده است. فرهنگ سایبری تا چه اندازه سیلوهای[4] اجتماعی عمیقتر و اخبار جعلی بیشتری نسبت به گذشته ایجاد میکند؟ اینطور نیست که مردم امروز در انتخاب اخبار محدودتر باشند. دولت یا تبلیغ کنندگان تا حد زیادی محتوای ایدئولوژیک رادیو و تلویزیون را دیکته می کنند. امروزه الگوریتم ها در بازتولید چنین پیوند ویرایشی نقش دارند. (از چکیده فصل 7 کتاب)" . و در ادامه "......... رسانه های دیجیتال دامنه دسترسی شهروندان به محتوای اخبار موازی و جایگزین را افزایش میدهند که برخی از آنها اطلاعات نادرست است. همیشه برای کسانی که به چنین محتوایی دسترسی دارند، یا کسانی که به دنبال ارائه چنین محتوایی به آنها هستند، مشخص نیست که چه کسی آن اطلاعات را بسته بندی میکند. پنهان کاری همچنان وجود دارد، اگرچه این در مورد رسانه های جریان اصلی نیز صادق است. علاوه بر این، بخشی از بحث آنلاین، افشاگری و تولید رسانه های جایگزین نیز در خدمت افشای چنین اقداماتی است. با این حال، پس از شناسایی به عنوان اطلاعات نادرست، تا چه حد می توان چنین محتوایی را مسدود کرد، مورد بحث است. برخی از محتواها عبور می کنند (فرار از کنترل)، اما مسدود کردن توسط موتورهای جستجو رایج است - که نگرانی های خود را در مورد دستکاری افزایش می دهد. رسانه های جریان اصلی نیز تا حد زیادی به چنین منابعی متکی هستند. ادعاهایی مبنی بر اینکه مخاطبان به راحتی توسط چنین محتوایی تحریک می شوند اغراق آمیز است. در حالی که تنشهای موجود میتواند دامن بزند، چنین تحریکهایی نمیتواند در خلاء رخ دهد، و رسانههای دولتی/شرکتی کمتر از دیگران مسئول تلاش برای تحریک/دستکاری مخاطبان نیستند – با نتایجی به همان اندازه………… "[5].
ایرتون و پوزتی این گونه اطلاعات را به دو دسته تقسیم میکنند: "خبررسانی جعلی، دروغپراکنی یا اخبار جعلی نوعی خبرنگاری زرد یا پروپاگاندا با قصد پخش اطلاعات غلط است که در بستر رسانههای چاپی سنتی، رسانههای خبری و رسانههای اجتماعی انتشار مییابد. بیشتر بحثها درباره «اخبار جعلی» دو مفهوم را در بر میگیرد: اطلاعات غلط و اطلاعات گمراهکننده. اطلاعات غلط همان اطلاعاتی است که دروغ است اما فردی که در اصل آن را منتشر میکند بر این باور است که این اطلاعات صحیح است. اما اطلاعات گمراهکننده اطلاعاتی که دروغ است و شخص منتشرکننده به دروغ بودن آن واقف است. این یک دروغ عمدی و تلاشی فعالانه است که هدف از آن انتشار اطلاعات گمراهکننده است و تولیدکنندگان آن عوامل مخرب و بداندیش هستند. ........ انتشار این اطلاعات نادرست چه با انگیزه سود اقتصادی، منافع سیاسی، گرفتن کلیک یا به علت نداشتن آگاهی، واکنش احساسی، احتمال مفید بودن اطلاعات یا هر نیت دیگری، اهمیت روزنامهنگاری صادقانه را برای ارائه اطلاعات و اخبار معتبر، صحیح و قابل اعتماد بیش از پیش نشان میدهد"[6].
در مقاله تحقیقی مجله Science (بالا) باربی-بارتوف و همکاران روی جهت دادن به اخبار تحقیق شده، و انتخابات ریاست جمهوری امریکا در 2016 و 2020 را بررسی کرده اند. " پیش اکثر اخبار جعلی در توییتر (اکنون [7]X) توسط جمعیت بسیار کوچکی به نام ابراشتراکگذاران منتشر میشود. آنها به پلتفرمها سرازیر می شوند و به طور نابرابر بحث های سیاسی را تحریف میکنند، اما تصویر جمعیتی واضحی از این کاربران تا کنون در دسترس نبوده است. نویسندگان نمونه معنیداری از ابراشتراکگذاران را در طول انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده در سال 2020 شناسایی کرد و از آنها پرسید که چه کسانی هستند، کجا زندگی میکنند و از چه استراتژیهایی استفاده میکنند (نگاه کنید به دیدگاه ون در لیندن و کیریچنکو). نویسندگان دریافتند که ابر اشتراکگذاران، زنان سفیدپوست میانسال و جمهوریخواه هستند که در سه ایالت محافظهکار، آریزونا، فلوریدا، و تگزاس، که کانونهای بحثبرانگیز جنگهای سقط جنین و مهاجرت هستند، زندگی میکنند. محله های آنها تحصیلات ضعیفی داشتند اما درآمد نسبتاً بالایی داشتند. ابراشتراکها مرتباً اطلاعات غلط را به صورت دستی بازتوییت میکردند"..... " حجم عظیم ابر اشتراک گذاریها خودکار به نظر نمی رسید، بلکه از طریق بازتوییت دستی و مداوم ایجاد می شد. این یافتهها آسیبپذیری رسانههای اجتماعی را برای دموکراسی نشان میدهد، جایی که گروه کوچکی از مردم واقعیت سیاسی را برای بسیاری تحریف میکنند"[8].
نویسندگان اذعان دارند: " مطالعه نمونهای با اندازه معنادار از ابراشتراکگذاران با استفاده از روشهای تحقیق سنتی (مانند نظرسنجی یا آزمایش) بسیار دشوار است. به غیر از وجود ابراشتراکگذاران، ما اطلاعات کمی در مورد مقیاس و دامنه نفوذ ابراشتراکگذاران آنلاین، ویژگیهای متمایز ابراشتراکگذاران، یا امکانات فنی که منجر به تسلط آنلاین آنها میشود، نداریم"[9].
"ابراشتراکگذاران یک ستون کلیدی دموکراسی مشورتی ( بازنمایی برابر صداها در یک بحث ) را با پر کردن فضای دیجیتال با محتوای جعلی خود تضعیف میکنند. در صورت اعتماد یا باور به آنها، محتوای آنها ممکن است باعث انفصال جامعه به جوامع کوچکتر جدا از هم بر مبنای اعتقادها]بخوان ایدئولوژیها[شوند. مسلماً نزدیکترین شیوه موازی با ابراشتراکگذاری، استفاده از وارد کردن سیل اطلاعات توسط دولتهای مستبد به شبکه و رسانهها بهعنوان یک استراتژی برای کنترل و انحراف افکار عمومی است.
با توصیه به خواندن این مقاله تازه از تنور درآمده، برای جلوگیری از طولانیتر شدن سخن این هفته، مطلب خودم را با دو پاراگراف از نتیجه تحقیق نویسندگان به پایان میبرم:
" این مطالعه اهمیت ابراشتراکگذاران، ویژگیهای اجتماعی جمعیتشناختی متمایز آنها، و تواناییهایی را که به ابراشتراکگذاران امکان میداد حجم عظیمی از اخبار جعلی را به اشتراک بگذارند، بررسی کرد. قبل از این مطالعه، دانش در مورد ابراشتراکها (به غیر از وجود آنها) حدس و گمان بود.
علیرغم اینکه ابراشتراکگذاران تنها 0.3 درصد از جمعیت را تشکیل میدهند، به 5.2 درصد از رأیدهندگان ثبتشده در نمونه ما و حدود یک پنجم از سنگینترین مصرفکنندگان اخبار جعلی رسیدهاند. برای در نظر گرفتن این موضوع، تخمین زده شده است که 3.4٪ از آمریکایی ها در توییتر حسابی را دنبال می کنند که توسط کمپین نفوذ خارجی روسیه در سال 2016 کنترل می شده . یکی دیگر از معیارهای قابل مقایسه می تواند مبلغی که کمپین های بایدن و ترامپ برای تبلیغات دیجیتال در طول انتخابات ریاست جمهوری 2020 خرج کردند، که 435 میلیون دلار تخمین زده می شود، باشد. به طور تقریبی، نامزدها باید 20 میلیون دلار برای دستیابی به همان سطحی از دسترسی که ابراشتراکگذاران دارند، خرج می کردند. ابراشتراکگذاران نه تنها مخاطبان قابل توجهی را به صورت آنلاین پیدا کردند، بلکه مشخص شد که اعضای با نفوذ شبکههای خود هستند که تقریباً یک چهارم اخبار جعلی را در اختیار دنبال کنندگان خود قرار می دهند. در تمام اقدامات ما، ابر اشتراکگذاران به طور نامتناسبی توجه آنلاین بیشتری را به خود جلب کردند.
در مورد جمعیتشناختی اجتماعی، ما دریافتیم که افراد فوق به احتمال زیاد زنان، افراد مسنتر و متمایل به راست هستند. به احتمال زیاد از تگزاس، فلوریدا و آریزونا سرچشمه میگیرند. و از نظر تحصیلات و درآمد نسبی تفاوتهای کمی داشتند. از نظر امکانات فنی، ما شواهدی مبنی بر استفاده گسترده از اتوماسیون توسط ابراشتراکگذاران، همانطور که در کار قبلی پیشنهاد شده بود، پیدا نکردیم. نتایج ما به توضیح سادهتری اشاره میکند: ابراشتراکگذاران ریتویتهای بسیار فعال و پیگیری بودند. این امکان وجود دارد که عدم وجود اتوماسیون به همین دلیل باشد که بسیاری از ابر اشتراکگذاران از تلاشهای توییتر برای پاکسازی رفتار غیراصولی طفره رفتهاند. این امر آسیبپذیری پلتفرمهای رسانههای اجتماعی را در برابر به اصطلاح دستکاری اجتماعی با فناوری پایین برجسته میکند.)"[10].
[1] . BARIBI-BARTOV, Sahar, BRIONY SWIRE-THOMPSON and NIR GRINBERG. SUPERSHARERS OF FAKE NEWS ON TWITTER. SCIENCE. VOL. 384, NO. 6699, 30 MAY 2024.
[2] . supersharer
[3] . اتاقهای پژواک Echo chambers: اتاق پژواک محیط یا اکوسیستمی است که در آن شرکتکنندگان با باورهایی مواجه میشوند که با برقراری ارتباط و تکرار در داخل یک سیستم بسته و مصون از ابطال، باورهای قبلیشان را تقویت یا تقویت میکنند.." https://en.wikipedia.org/wiki/Echo_chamber_(media)
[4] . تفکر یا ذهنیت سیلویی یا silo mentality عبارتست از نبود تمایل به اشتراک گذاری اطلاعات با کارکنان بخش های مختلف در یک شرکت است. این نگرش به عنوان کاهش کارایی سازمان و در بدترین حالت، به فرهنگ آسیب دیده سازمانی کمک می کند. ذهنیت سیلو معمولاً با رقابت بین مدیران ارشد شروع می شود. شرکت های موفق جریان آزاد اطلاعات را تشویق و تسهیل میکنند. سیلوها می توانند روحیه پایینی ایجاد کنند، بر جریان کار تأثیر منفی بگذارند و در نهایت بر تجربه مشتری تأثیر منفی بگذارند. ( https://www.investopedia.com/terms/s/silo-mentality.asp ) و شما احتمالا بتوانید گروههای ا جتماعی یا دولتها را هم به جای شرکت، در این تعریف قرار دهید.
[6] . ایرتون و پوزتی (1400). خبرنگاری، اخبار جعلی و اطلاعات غلط، ترجمه علی احمدی، تهران: نشر علم.
[7] . نویسندگان در ادامه مقاله از نام توئیتر به جای X (نام کنونی) استفاده می کنند، و توضیح میدهند که موضوع تحقیق به دورهای که نام شبکه توئیتر بوده مربوط میشود.
[8] Barby-Bartov همان.
[9] . همان
[10] . همان
عمرانی، سید ابراهیم (1403).«ابر اشتراکگذارن و عبور از سانسور کلاسیک در رسانهها و شبکهها: همه ما در معرض اخبار جعلی هستیم» سخن هفته لیزنا، شماره ۶۹5، 14 خرداد ماه ۱۴۰۳
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.