داخلی
»مطالب کتابداری
»اخبار کتابخانه ملی
سمینار ملی «از کودتا تا انقلاب» در ساختمان آرشیو ملی برگزار شد
به گزارش لیزنا بر اساس اعلام روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، در ابتدای این جلسه ملاییتوانی گفت: کودتای 28 مرداد روندهای کلان سیاسی در ایران را تغییر داد. 65 سال از سالروز کودتا میگذرد و این اتفاق از جمله رخدادهاییست که پروندهاش هنوز بسته نشده. کودتا مسئله ایران را تغییر داد و سرآغاز طرح یک سری مسائل تازه برای ایران بود.
او درباره نخستین تغییری که کودتا ایجاد کرد گفت: نخستین تغییر مسئله سیاست و حکومت در ایران بود. در واقع کودتا، اندیشیدن درباره سامان سیاسی را به یک مسئله تبدیل کرد. اگر تا آن زمان تجربه عملی ما چیزی فراتر از نظام پادشاهی و بعد نظام مشروطه بود، کودتا بار دیگر نظم سیاسی و ساختار حکومت را به مسئلهای عمومی در محافل سیاسی و روشنفکری تبدیل کرد. سامان سیاسی امروز هم مسئله ماست. بدیلهای زیادی در ایران مطرح شد که عمدهترین آنها جمهوریت بود. البته جمهوریت در ایران سابقه طولانی ولی کمعمقی داشت اما این که جمهوریت چه سمتوسویی پیدا کند انتخابهایی بود که بر سر آن بحثهای سیاسی درگرفت.
این مدرس دانشگاه افزود: نکته دوم کودتا و مسئله توسعه در ایران است. کودتا توسعه را به یک بحران تبدیل کرد و توسعه همچنان مسئله امروز ماست. بحرانی که بعد از کودتا پدید آمد و روندی که تا امروز ادامه دارد توسعه نامتوازن است. نکته سوم اما کودتا و مسئله هویت ایرانیان است. ما از زمانی که با تمدن جدید مواجهه پیدا کردیم با این پرسش مهم مواجه شدیم که من ایرانی کیست و چیست؟ بسیاری از روشفنکران و کسانی که منادیان تمدن جدید بودند به این مسئله اندیشیدند به همین خاطر میتوان گفت انقلاب مشروطه از یک منظر پاسخ هویتی به این بحران بود.
ملایی توانی ادامه داد: روایتهای مختلفی در حول و حوش هویت مطرح شده ولی این موضوع به ویژه در دهه 40 ابعاد جدیدی پیدا کرد. مصدق یک آزاداندیش مدرن برآمده از فرهنگ ایرانی بود. متجددی علاقمند به ارزشهای جهانی؛ ولی این تنها تعریف از هویت نبود. بسیاری روشنفکران دهه 40 با این چالش روبرو بوده اند. مثلا شریعتی که در موضوع بازگشت به خویش، خویشتن اسلامی را مطرح کرد یا حکومت وقت که تبلیغ بازگشت به ایران کهن و ارزشهای ایران باستان میکرد.
او گفت: وقتی وارد دهه 20 میشویم دو جریان غالب در سیاست وجود دارد. یکی جریان ملیگرای مشروطهخواه ناسیونالیست و معتدل برآمده از آرمان مشروطه و جریان چپ عاریتی که باز هم سابقهشان به دوران مشروطه بازمیگردد. اما کودتا این فرایند را بهم ریخت و موجب شد که یک جریان سیاسی نیرومند یعنی جبهه ملی که مجموعهای از تشکلهای سیاسی دچار انشعاب شود. اما بخش مذهبی راهش را از بخشهای سکولار جدا کرد و ما شاهد ظهور اسلام سیاسی شدیم که شریعتی پرچمدار آن بود و خط سیر تازهای پدید آورد که تا امروز هم به قوت خود باقیست. بنابراین تاثیر کودتا این بود که جریانهای شاخص سیاسی را از صفحه روزگار محو کرد و ناخواسته به تشکلهای غیررسمی میدان داد. بدین معنا که اواخر دهه 40 جریان مذهبی به عنوان اپوزیسیون غیررسمی سازمان نیافته اما بسیار نیرمند جانشین جریانهای سیاسی رسمی شد و آنها را از صحنه سیاست حذف کرد.
این پژوهشگر با بیان این که همچنان نمی توان مرزبندی جریانهای سیاسی را مشخص کرد اظهار داشت: البته بخش مهمی از این وضعیت ناشی از نامطلوب بودن شرایط سیاسی، موانع قانونی و غیرقانونی و... است. نکته پنجمی که میتوان درباره تاثیر کودتا به آن اشاره کرد تغییر آرمانهای سیاسی است. وقتی جنبش ملی شدن نفت را مرور میکنیم متوجه می شویم مصدق علنا میگوید نفت بهانهای است برای پیش بردن آرمانهای مشروطه. در واقع تلاش او نظم دادن به آرمانهای مشروطه بود و نفت بهانهای برای این موضوع. در این زمینه آرمان دمکراسیخواهی اصلیترین آرمان مشروطه بود. فاجعه بزرگ بعد از کودتا این بود که آرمان مشروطه و دمکراسیخواهی به حاشیه رفت.
او ادامه داد: نکته بعدی بافت سیاسی اجتماعی ایران بود. یک دهه بعد از کودتا به دلیل فشارهای داخلی و خارجی بحث انقلاب سفید مطرح شد و یک تغییر اجتماعی پدید آمد که نظام ارباب رعیتی را از بین برد که باعث شکلگیری بحرانهای زیادی شد. این موضوع روی آرمانهای کلان سیاست اثر گذاشت. به این معنا که بخش مهمی از بافت سنتی ایران از جای خود کنده شد و به شهرها مهاجرت کرد. حکومت تلاش میکرد که این نیروها را هدایت کند اما نه حکومت و نه جریانهای دموکراسیخواه توان ایجاد گفت و گو با این قشر را نداشتند و این تنها جریانهای مذهبی بودند که از این فرصت تاریخی استفاده کردند.
ملایی توانی افزود: نکته هفتم کودتا مسئله تجدد و غرب بود. تا پیش از کودتا مجموع فرایندهایی که شکل گرفته بود شامل یک روند گرایش به غرب و مدرنیته بود اما این گفتمان در دهه چهل تغییر کرد. نسبت ما با غرب امروز هم مسئله ماست. پس از کودتا آنچه طی شد واکنشی بود به فرایندهای پیش از خودش و یک نوع دلزدگی و وازدگی ازغرب پدید آمد که همچنان تابوست.
این پژوهشگر در پایان گفت: آخرین مسئله نبرد نمادهاست. نمادهای سیاسی بعد از کودتا به شدت تغییر کرد. اگر پیش از آن نمادهای باستانی مطرح میشد و بعد روی نظام سلطنت تاکید میشد پس از آن نمادهای دیگری ساخته شد.
تاریخ ایران را میشود به مثابه تاریخ منجیان دروغین مطالعه کرد
داریوش رحمانی دیگر سخنران این همایش نیز در آغاز سخنان خود گفت: یکی از مسائل مهمی که پیرامون انقلاب 57 مطرح شد، این است که چرا این انقلاب، اسلامی شد؟ این پرسش بسیار مهمی است که مطالعه چندانی روی آن شکل نگرفته. یکی از چیزهایی که در تاریخ پژوهی ایران به شدت مغفول است بحث تاریخ مفاهیم است. یعنی وقتی درباره آزادی، عدالت، قانون، مشروطه، انقلاب و غیره بحث میکنیم نمیدانیم چطور شکل گرفتند. یکی از این مفاهیم که باید دربارهاش بیندیشیم مفهوم انقلاب است به ویژه از 32 تا 57. پرسش دیگری که مطرح است این است که جریانهای سیاسی از مشروطه به بعد چند نحلهاند. در دهه 20 حزب توده چنان رشدی دارد که در تاریخ احزاب آسیا بیمانند است ولی چرا شکست خورد؟ مگر این نبود که در نهضت ملی ایران، چپ هراسی به یاری نیروهای ضد مصدقی در خارج و داخل آمد تا نظام ملی مستقر را سرنگون کند؟ خطر اصلی از نظر آنها چیرگی کمونیزم بود. جریان دیگر جریان تجددگرای لیبرال است که مرام آزادیخواهی و مردمسالاری دارد. این جریان هم در روز 28 مرداد 32 طورمارش در هم پیچیده شد و مصدق پیشوای آن بود. جریان دیگر ناسیونالیزم باستانگراست که آرمانش احیای عظمت ایران باستان است و خود رژیم هم سردمدار آن.
این مدرس دانشگاه همچنین به اسلامگرایی سیاسی اشاره کرد و اظهار داشت: پیشینه اسلامگرایی سیاسی به پیش از مشروطه و به دوره ناصرالدینشاه بازمیگردد. او حتی پیش از نهضت تنباکو به خطر اسلام سیاسی پی برد. نمایندگان این گفتمان نیز جمالالدین اسدآبادی و میرزا ملکم خان هستند. انقلاب مشروطه به یک معنا مشروطه اسلامی را در نهاد خود دارد اما بعد از پیروزی مشروطه این گفتمان اسلام سیاسی سکوت میکند و بعد با اقدامات رضا شاه که به آزار جامعه مذهبی پرداخت دوباره سر بر میآورد. در نتیجه به نظر من انقلاب اسلامی نتیجه انقلاب مشروطه نمیتواند باشد بلکه واکنشی به آن است.
او در پایان گفت: اگر کودتا رخ نمیداد سرنوشت ایران و جهان چه میشد؟ امکان این که کودتا اتفاق نیفتد وجود داشت. انتخابهای دیگری هم وجود داشت. بنابراین ما معلول صرف گذشته نیستیم. من بسیار به تاریخ علاقه دارم و بارها نوشتهام تاریخ ایران را میشود به مثابه تاریخ منجیان دروغین مطالعه کرد.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.