داخلی
»مطالب کتابداری
»گاهی دور گاهی نزدیک
(لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک 158): ملیحه فخارطبسی، کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانششناسی، و مسئول کتابخانۀ عمومی مرحوم عبداللهی تربت حیدریه:
هر روز میبینمش. گاهی روزی دو بار. چه زیبا و بامتانت کتاب انتخاب میکند. خانهشان همین دو کوچه پایینتر است. نیما، تازه هفتساله شده، اما برای خودش یک پارچه آقاست. خودش تنها آمد کتابخانه و ثبتنام کرد. تنها هم میرود و میآید. وقتی میآید، اول میآید جلوی میز من. با چهرۀ معصومانهاش منتظر تأیید و اجازه برای رفتن به سمت قفسههای کتاب کودک است. چقدر شیرین است دیدن چهرۀ این کتابخوان کوچک. میآید و نگاهی به قفسهها میاندازد. کتابهای کودکان اغلب کمبرگ و کمقطرند. از روی عطف آنها اصلا نمیشود دید که دقیقا چه کتابی هستند. یکی دو بار سعی میکند کمی کتابها را کنار بزند و نگاهی بیندازد؛ اما نه، انگار حوصلهاش نمیکشد. میرود سراغ کتابهایی که جلدشان پیداست. هر روز به انتخاب خودم دو سه تا کتاب برایش میگذارم روی قفسه. جلد کتابها به سمت نگاه کوچک اوست و معمولا از بین آنها کتابی را انتخاب میکند. اگر بیاید و ببیند کتابها تکراری هستند، میگوید من الان کتاب نمیخواهم، بعدا میآیم.
نرگس کوچولو هم از مشتریهای همیشگی کتابخانۀ ماست. مادرش کارگر است و هفتهای سه یا چهار روز، بیشترِ روز را در خانه نیست و نرگس کوچولو تنهاست. او هم برای پرکردن وقتش به کتابخانه میآید. میآید و گاهی دو سه ساعت یکسره لابهلای قفسهها میچرخد. چند کتاب انتخاب میکند و همانجا آنها را میخواند. بعد هم چند کتاب برای بردن به خانه برمیدارد. چه تمرکزی دارد وقتی کتاب میخواند. انگار غرق کتاب شده است. تماشای کتاب خواندن او واقعا برایم خوشایند و لذتبخش است.
بودن در کنار این فرشتههای کوچک از جذابیتهای کار منِ کتابدار است. از حرف زدن با این فرشتههای معصوم که دلهایشان مثل آینه صاف و زلال است لذت میبرم. لحظهلحظه حضورشان در کتابخانه، تماشایی و زیباست. وقتی در میان کتابها جستوجو میکنند؛ وقتی از یافتن کتابی جالب و دلخواه ذوقزده میشوند؛ وقتی با هیجان دوستشان را صدا میزنند تا کتابی خواندنی را به او نشان دهند؛ وقتی دربارۀ کتابها میپرسند؛ و وقتی مشغول خواندن کتابی میشوند، همۀ این لحظهها برایم شیرین و شوقانگیز است چراکه نبض کتابخانهام با حضور این کوچولوها کوکتر میزند.
به این فکر میکنم که خدمات کودک و نوجوان در کتابخانههای عمومی کشور چقدر جدی گرفته میشود؟ واقعا برای کشاندن بچهها به کتابخانه و چشاندن طعم خواندن و دانایی به آنها چه کردهایم؟ چه باید کرد که علاقه و اشتیاق آنها برای رفتوآمد به کتابخانه حفظ شود؟ چه باید کرد که این کودکان از مشتریان همیشگی کتابخانهها شوند؟ چگونه میتوان آنها را عاشق خواندن کرد؟
گاهی با خودم میگویم، نکند رفتاری از من سر بزند که یکی از این بچهها از کتابخانه برود و دیگر پشت سرش را هم نگاه نکند. اگر با کتاب و کتابخانه و کتاب خواندن قهر کند، یک عمر خودم را مقصر و گناهکار میدانم. اینکه تو خستهای یا گرسنه، اینکه با همکارت یکی به دو کردهای و عصبانی هستی، اینکه ترافیک و گرما حسابی اذیتت کرده و حال و روزت خوش نیست، اینکه بعد از رفتن این وروجکها کتابهای همۀ قفسهها را باید دوباره مرتب کنی، هیچکدام دلیل موجهی برای تندی و بدخُلقی با این فرشتههای پاک و معصوم نیست. این فرشتههای کوچک که مثل یک لوح سپید، پاکاند و آماده نوشتن. نه؛ ما حق نداریم کوچکترین رفتاری با آنها کنیم که دل کوچکشان بشکند و با کتابخانه قهر کنند یا از خواندن دلزده شوند. آنها برای داشتن آیندهای روشن باید با کتاب و کتابخانه انس بگیرند و ما در برابر این غنچههای نوشکفتۀ باغ زندگی مسئولیم.
تعامل با کودکان و نوجوانان، ظرافتهای خاصی دارد. باید همیشه خودمان را جای آنها بگذاریم. باید دقت کنیم که در هر جا، چه رفتاری مناسبتر است. هرکدام از بچهها خُلقوخوی متفاوتی دارند. گاهی باید رفت و از او چند سؤال کوتاه پرسید: این کتاب را دیدهای؟ این کتاب را تازه آوردهایم؛ این کتاب را ببین، شاید این را هم دوست داشته باشی؛ اگر دنبال کتاب ماجراجویی میگردی به این کتابها هم نگاهی بینداز، شاید بپسندی. گاهی فقط باید وقتی میآیند سلامی گفت و دیگر اصلا نگاهشان نکرد. بعضیهایشان دوست ندارند در کارشان دخالت کنی. بعضیهایشان دنبال تأیید تو هستند. باید به آنها چند پیشنهاد بدهی. ارائۀ خدمات به بچهها کاری ظریف و حساس است و مهارتها و توانمندیهای ویژهای میطلبد.
به نظر میرسد بخش کودک در کتابخانههای عمومی ما از همان ورودی کتابخانه نیاز به اصلاح دارد. نیاز به تغییراتی اساسی تا بتوان گفت برای ترویج خواندن، کاری درخور انجام دادهایم. برای ایجاد عادت خواندن، از همان سنین کودکی باید کاری کرد. شاید خوب باشد کنار تابلوی رسمی و نگارگریشدۀ کتابخانه، یک تابلو مخصوص خدمات کودکان هم نصب کنیم. با یک آرم جدید و جذاب و درخشان. تابلویی که کودک با دیدن آن پدر و مادرش را بکشد سمت کتابخانه. بخش کودک در کتابخانههای عمومی باید جزو تخصصیترین و غنیترین بخشها باشد. باید بتوان جدیدترین و جذابترین کتابهای کودک را در آنجا یافت. باید با کمک روانشناسان و دیگر آگاهان، پوسترهای تخصصی با هدف علاقهمند کردن کودکان به خواندن، طراحی و در کتابخانهها نصب شود؛ پوسترهایی از شخصیتهای مورد علاقه کودکان به همراه کتابها، یا در حال خواندن کتاب. باید کارشناسانی خبره و خلاق و البته عاشق کودکان، پوسترهای «این چند کتاب»، برای معرفی کتابهای مخصوص کودکان را طراحی کنند و این پوسترها به صورت منظم به کتابخانهها ارسال و در جای مناسب نصب شود.
وقت آن رسیده که کمی بهروز شویم. سزاوار نیست بخش کودک اغلب کتابخانههای عمومی مکانی با تزئینات اندک در کنجی از کتابخانه باقی بماند. کودکان به تبلت و رایانه علاقه نشان میدهند. باید برای عرضۀ بازیهای رایانهای سودمند و نرمافزارهای مربوط به کودکان در کتابخانههای عمومی فکری کرد. شاید بشود از این طریق، آنها را با محیط کتابخانه و کتابخوانی آشتی داد. امروز شاید نتوان حتی یک کارتون آموزنده درباره علوم و زبان و هنر در بخش کودک کتابخانههای عمومی پیدا کرد.
طبیعت کتابهای کودک چنین است که کودک در هر ساعت میتواند چندین کتاب بخواند. استهلاک کتابهای این بخش نیز نسبت به دیگر کتابها بیشتر است. پس لازم است هر ماه ۲۰ تا ۳۰ عنوان کتاب کودک جدید و جذاب به کتابخانهها افزوده شود. منِ کتابدار شرمندۀ کودکی میشوم که بعد از سه چهار ماه امانت گرفتن کتاب، با بیحوصلگی از من میپرسد: «کتاب جدید نمیآورید؟ همه این کتابها را من خواندهام.»
میگویند ریشۀ هر عادت خوب و بدی را در کودکی باید جست. بهترین سن آموزش رفتارهای اجتماعی و عادات خوب به کودکان، همان دورۀ پیشدبستانی و دبستان است. اگر میخواهیم جامعهای کتابخوان داشته باشیم ناگزیریم برای این نسل، فکری اساسی کنیم. باید استانداردهای جدید و مناسبی برای بخش کودک و نوجوان در کتابخانههای عمومی تعریف کنیم و درستیِ اجرای آن را پیوسته بررسی و ارزیابی نماییم. باید بتوانیم چیزی فراتر از جذابیتهایی که در خانه برای کودک وجود دارد، در کتابخانه به او عرضه کنیم. در خانه تلویزیون هست، تبلت هست، انواع انیمیشنهای جذاب هست، خوراکی هست، نگاه مهربان مادر هست. برای جذب کودکان، کتابخانه باید خیلی جذابتر از این که هست باشد. تهیۀ ماکت کرۀ زمین، چرتکه، میکروسکوپ، جورچین و بازی فکری جذاب، پایۀ نقشۀ متناسب با رده سنی کودک، و چیزهایی مانند اینها تأثیر زیادی در جذابتر کردن فضای کتابخانه دارد. با این کارهای کوچک میتوان کودک را به محیط کتابخانه علاقهمند کرد. میتوان او را به کتابخانه کشاند و کتاب خواندن را برایش لذتبخشتر کرد. کودک باید این را احساس کند که با رفتن به کتابخانه میتواند چیزهای تازهای بیابد و تجربه کند و یاد بگیرد. او باید پی ببرد که با مراجعه به کتابخانه و با جستوجوی کتابها میتواند پاسخ سؤالهای ذهن کنجکاوش را پیدا کند. اگر در کودکی بهدرستی راه را به او نشان دهیم، انس با کتاب و عادت کتابخوانی همیشه با او خواهد ماند.
اگر بخواهیم همۀ عوامل و نهادهای مؤثر در ترویج خواندن کودکان را شناسایی کنیم سخن به درازا میکشد، اما بهطورکلی میتوان مهمترین عوامل را در یک سهضلعی نشان داد. مثلثی را میتوان در نظر گرفت از کتابداران، نهاد کتابخانههای عمومی، و نویسندگان حوزه کودک و نوجوان. سخن درباره نویسندگی برای کودکان و ضرورت تولید کتابهای نوین و آموزندۀ بومی و مطابق با معیارهای جهانی را به حوزه خودش وامیگذارم، اما جا دارد روی دو ضلع دیگر مثلث که به ما کتابداران و نهاد کتابخانههای عمومی مربوط میشود اندکی تأمل و بازاندیشی کنیم. ما کتابداران باید دانش و مهارت لازم برای همراه شدن با کودکان و نوجوانان را با عشق و علاقه به کارمان در هم بیامیزیم. کودکان سرزمینمان را همچون فرزندان خویش عاشقانه دوست بداریم. و برای ارائۀ خدمات بهتر به کودکان و ساختن لحظاتی شیرینتر برای آنان در کتابخانه تلاش کنیم. خوب است نهاد کتابخانههای عمومی هم سیاستهایش دربارۀ بخش کودک در کتابخانههای عمومی را بازبینی کند و با و برنامهریزی سنجیدهتر راه را برای ارائۀ خدمات بهتر به کودکان در کتابخانههای عمومی هموارتر نماید. همه باید همراه و یکدل شویم و با ترویج خواندن در میان کودکان و نوجوانان کشورمان، دروازههای سرزمین آگاهی و خرد را به روی آیندهسازان وطن بگشاییم.
البته اگر قرار باشد اقدامي صورت بگيرد همه ما كتابداران نهاد بايد همصدا شويم و از مسولان درخواست كنيم كاري انجام دهند
بااحترام
چند روز پیش در خبرهای لیزنا خواندیم که دبیرکل محترم نهاد کتابخانه های عمومی فرموده بودند :
« پیگیر مطالبات کتابداران هستند و همه کامنت های لیزنا را میخوانند »
بنده با سپاس فراوان از دبیرکل دلسوز و محترم، به عنوان یک کتابدار ضمن این که دغدغه های بسیار مهم همکار عزیزم سرکار خانم فخارطبسی را تأیید می کنم و خودم هم همین دغدغه را دارم و مطمینم همه کتابداران این مساله را تایید میکنند ، از دبیرکل محترم نهاد درخواست میکنم درباره این موضوع حیاتی اظهار نظر فرمایند و به ما کتابداران نوید دهند که موضوع خدمات کودک و نوجوان در کتابخانه های عمومی به زودی در اولویتهای اول نهاد قرار میگیرد و اتفاقات خوبی در این زمینه به مرحله اجرا در می آید. واقعا رسیدگی به این امر ، بسیار مهم است. خدمات کودک و نوجوان در کتابخانه های عمومی مغفول واقع شده و اساسا نادیده گرفته شده و این مسأله به هیچ وجه قابل توجیه نیست. ما در این زمینه مسولیت داریم که حرکتی کنیم.
باز هم از خانم فخارطبسی به خاطر پرداختن به این موضوع بسیار مهم تشکر میکنم.
الان این دوستانی که به این کامنت امتیاز منفی دادند، دقیقا با چی مخالفت کردند؟؟؟؟ با درخواست اظهار نظر از دبیرکل محترم نهاد؟؟؟ با خدمات کودک و نوجوان در کتابخانه های عمومی؟؟؟؟ با کودکان و نوجوانان؟؟؟؟؟ با چی؟؟؟؟
از شمایی که جزء کتابداران متخصص و پرتلاشم هستید انتظاری جز این نیست . نوشته ای بجا ،وزین و نشانگر دغدغه شما درخصوص توجه به قشر کودک ونوجوان در کتابخانه هاست .موضوع مهمی که علیرغم تلاشهای صورت گرفته تا کنون، همچنان اولویت اول نهاد نیست. امید که با تلاشها و خلاقیت های همکاران عزیزی همچون سرکار علیه ، کتابخانه ها در توجه و توسعه این بخش از کتابخانه موفق باشند
جهان بینی شما یک جهان بینی متعالی است و روی خوب نقطه ای دست گذاشته اید.
همیشه این کودکان امروزند که فردای یک کشور را می سازند و هر چه روی این بخش جامعه بیشتر سرمایه گذاری شود، قطعا نقع مستقیمش به جامعه برخواهد گشت.
گذشته از موضوع بجایی که مطرح فرمودید، دلم نیامد یک نکته جالب را بگویم.
حقیقتش آنچه باعث شد من روی لینک این نوشته کلیک کنم و چه خوب که این اتفاق افتاد، این بود که اسم شما برایم آشنا بود.
کمی که در ذهنم کنکاش کردم که این اسم را کجا شنیده ام و چرا برایم آشناست، من را برد به حدود 13 سال پیش. و چه زود دیر میشود!
دانشجویان کارشناسی ورودی 82 فردوسی مشهد ...
جالبتر اینکه در بین نظرات این یادداشت، دو دانشجوی ورودی آن دوره هم اظهار نظر کرده اند و ظاهرا آنها هم همچون شما مسیر صحیحی را در رشته طی کرده اند و جای خوشحالی است که جهان بینی ایشان هم مثل شما زیبا، بزرگ و متفاوت است
یکی شان اگر تشابه اسمی نباشد، الان دو بچه دارد :) و همچون گذشته و دوره کارشناسی پر تلاش است و دیگری رئیس اداره کتابخانه های عمومی شهر خودش شده است و البته هر دو همشهری هم هستند
ظاهرا سنگ بنای ورودی های آن دوره خوب گذاشته شده که الان بعد سالها ثمراتش به وضوح دیده میشود.
این قضیه در بعدی وسعیتر برای کودکان هم صدق میکند. یعنی اگر روی کودکان سرمایه گذاری شود، آینده یک کشور و شاید دنیا تغییر کند ...
برقرار باشید
التماس دعا
بیایید دغدغه کتابخانه های کودکان را جدی تر دنبال کنیم. حضور در این جمع می تواند گام کوچکی باشد...
منم مایلم جواب این سوال رو بدونم....
اگه یکی از دوستان و همکارا یا کارمندان نهاد لطف کنند و جواب بدن ممنون میشم
مطلب بسیار مفید جالب و زیبایی نوشتین. منم با شما موافقم که کار با بچه ها خیلی سخته و فقط با عشق و مهربانی میشه اونها رو جذب کتابخانه کرد. به قول شما مشکلات زیاده ولی کاش با وجود همه این مشکلات بازم صبر و حوصله بیشتری برای تعامل با بچه ها از خودمون نشون بدیم. آخه بچه ها که از مشکلات ما آدم بزرگا خبر ندارن و نمیتونن درک کنن . در همه زمینه های مربوط به کودکان باید با حوصله و صبورانه با اونها رفتار بشه مخصوصا در زمینه کتابخوانی که به توجه بیشتری هم نیاز داره.
احسنت . نوشته ي بسيار جالب و مفيدي يود . هم به موضوع با اهميتي اشاره كرده ايد و هم با نثر دلنشيني نوشته ايد .
خدمات كودك و نوجوان در كتابخانه هاي عمومي ميشه گفت ناديده گرفته شده در حالي كه اكر قراره مملكت آباد بشه به دست همين كودكان امروز كه بزركان آينده هستند آباد ميشه . پس ما بايد تا جايي كه ممكنه براي تربيت اين بجه ها سر مايه گذاري و تلاش كنيم . كه از مهم ترين مصداق هاي تربيتي كودكان همين بحث كتابخواني اوناست. اميدوارم نهاد در زمينه خدمات كودك و نوجوان در كتابخانه هاي عمومي فكر اساسي بكنه. ...
مطلبتون بسیار دلنشین است خانم فخار بسیار تشکر می کنم که دغدغه شما کودک است و به بخش کودک توجه دارید بنده خودم دو تا کودک دارم یکی 3 ساله و دیگری یک و نیم ساله بسیار به کتاب علاقه دارند گاهی اوقات با خودم به کتابخونه میارمشون تا بتوانم ازشون درس بگیرم. به اتفاق کودکانم وارد بخش کودک که می شوم از لابلای کتابها یک کتاب رنگ آمیزی بیرون می کشم و به دست دختر کوچکم می دهم و این کودک با زبان بی زبانی کتاب را از من نمی پذیرد و به سمت تنها قفسه نمایش نشریات کودک رهسپار می شود و یک نشریه با یک طرح جذاب انتخاب می کند و به تورق می پردازد به راستی که چرا هیچ وقت قفسه ای طراحی نکرده ایم که کودک بتواند در نگاه نخست تصویر کتاب را که از شاخصه های اصلی کتب کودک است ببیند به نظر من اینکه کتابهای کودک با قطر 20 یا 15 صفحه را کنار همدیگر در قفسه بگذاریم کار درستی نیست و بهتر است کتاب کودک دیده شود چرا که از کودک خردسالم آموختم که تنها چیزی که در نگاه اول توجه کودک را در انتخاب کتاب به خود جلب می کند تصویر زیباست که این تصویر توسط کتابدار باید به نمایش گذاشته شود. مگر نه این است که بسیاری از فروشگاههای بزرگ محصولات خود را جهت عرضه در معرض دید مشتریان قرار می دهند.
از نوشته زیبای شما لذت بردم
تاکید بر کودکان در کتابخانه ها بهترین سرمایه گذاری برای جامعه است. سرمایه گذاری فرهنگی که بسیار مهمتر از سرمایه گذاری اقتصادی است و طبق روال در جامعه ما فراموش شده است.
بهروز باشید
بخش کودک کتابخانه عمومی محل ما نیز در یک گوشه از کتابخانه است که اکثرا صندلی هایش توسط کنکوری ها اشغال شده و تقریبا دیگر هیچ منبعی برای فرزند من ندارد. تعداد کتاب ها اندک هستند و مدتی است خرید تازه نداشته اند.