داخلی
»مطالب کتابداری
»گزارش
«کتاب زندیق» کلمه را به رقص آورده است
به گزارش رویداد فرهنگی، انتشارات علمی و فرهنگی در برنامۀ عصر فرهنگ که هر هفته به معرفی جدیدترین آثار این انتشارات میپردازد، این هفته «کتاب زندیق» را معرفی کرد.
این مراسم با حضور مصطفی جمشیدی، نویسنده کتاب، محمد رضا شریفی خبوشان، وحید موسائیان و جمعی از اصحاب اندیشه و قلم برگزار شد.
به گفته نویسنده این رمان شامل دو اثر است. یکی رمان «وقایعنگاری یک زندیق» که پیش از این توسط انتشارات عصر داستان منتشر و برای تجدید چاپ به انتشارات علمی و فرهنگی واگذار شده بود و اثر تازهای که در واقع ادامه این رمان به شمار میرود با عنوان «کتاب زندیق».
«کتاب زندیق» با روایت زندگی یکی از شخصیتهای رمان اول شروع میشود که در یکی از پادگان نظامی و در بحبوحه اشغال ایران توسط متفقین رخ میدهد و در لایههای مختلف خود و در ذیل این روایت سعی دارد تا وضعیت مردم ایران در این دوران را با نگاهی به قحطی شکل گرفته در این دوران، بازگو کند.
جمشیدی جنس کلام و کلمه را شناخته است
محمدرضا شریفی خبوشان نویسنده و منتقد این نشست در ابتدای سخنان خود به نقش کلمه در ایجاد این رمان اشاره کرد و گفت: کلمه ارتباط انسان را به خوبی ایجاد میکند. آنچه ارتباط انسان را به وجود آورد زبان و کلمه است و «کتاب زندیق» کلمه را به رقص آورده است.
خوشپوشان دیگر نوشتههای جمشیدی را نیز بسیار هیجان انگیز توصیف کرد و گفت نوشتههای جمشیدی انسان را وا می دارد تا در برابر جادوی کلمات سر تعظیم فرود آورد و این کار از دست هر نویسنده ای بر نمیآید. اگر روایتگر جنس کلمات را بشناسد میتواند با مخاطب ارتباط ایجاد کند. کلمات هرچند ابزار هستند ولی در نهایت هر کلمه در کتاب دریچه و پنجره ای است که از طریق آنها نویسنده زیست و تجربیات قبلی خود را به اشتراک میگذارد.
او با تاکید بر اینکه جمشیدی را از طریق کتابهایش شناخته است و با اشاره به دیگر آثار مصطفی جمشیدی گفت: جمشیدی زیاد مینویسد و حرفه ای است. غنی شدن ادبیات وابسته به تولید آثار اینچنینی است. آثاری که کاندیدای دریافت جوایز متعددی شده اند. ما با نویسندهای رو به رو هستیم که جنس کلام و کلمه را شناخته است. وی مورد توجه خوانندگان و منتقدین قرار گرفته است و این توجه هم از سر رفاقت نیست.
شریفی خبوشان ادامه داد: کلمه به تنهایی پنجرهای است به سمت تصورات و زنده کردن داشتههای ما از آنچه قبلا دیدهایم و یا خواهیم دید. در رمان این دریچه به شدت زیاد میشود. چون رمان دیباچهای است برساخته که شما را وا می دارد تا این دریچه را باز کنید و وارد این دنیا شوید.
این کتاب ادا و اصول ندارد
وی ادبیات داستانی ایران را شکلزده توصیف کرد و توضیح داد: نویسندگان ما دچار بازی های شکلی و فرمی شدهاند و یکی از دلایلی که مخاطب ایرانی ارتباط برقرار نمی کند همین است که مخاطب با یک فرم سطحی و نازک که پوستهای بیش نیست مواجه است؛ در حالی که دریچه ای وجود ندارد تا وارد آن شود، دریچهای که شما را دعوت کند به زیستن شکلی از محتوا و زیستن زندگی.
او افزود: گاهی با خواندن یک نطریه به شکلی میرسیم و گاهی خودمان آن شکل را زندگی میکنیم و به آن دست مییابیم. در این کتاب هر کدام از افراد دارای حکایتهایی هستند که فقط شکل خودشان است. حکایتها شکل انسانها هستند و هر کدام این حکایتها را زیستهاند.
این نویسنده آثار جمشیدی را پیشنهادی به ادبیات داستانی ما دانست و گفت: جمشیدی شکل را از زیست و بوم ما گرفته است. از شکل زندگی یک ایرانی که جنگ جهانی، دوران پهلوی، انقلاب و غیره را دیده است. داستان پر از این نقلها است. فضا و شکل از نحوه روایت یک پیشنهاد به ما میدهد. شکل باید از محتوا و نوع زیستنها بیرون آید. این کتاب ادا و اصول ندارد و شکل یک روایت ایرانی است که هر خرده روایت آن برای انسان زندگی ایجاد میکند و انگار اصلا تمام نمیشود و ادامه دارد. جهان به مثابه یک رمان میشود و انگار خود مخاطب در جایی از رمان وجود دارد و زندگی میکند. نقلها بیرون از ما هم جریان دارد. تک تک آدمهای داستان نقلهای خود را میگویند. انگشت گذاشتن بر روی پیشینه و روایتگری تاریخ کار جمشیدی است. او دور نرفته است و همین اطراف خودمان را دیده است.
نویسنده چهره ویترینی ندارد
شریفی خبوشان در بخش دیگری از سخنان خود در انتقاد از روشنفکران گفت: چیزی که روشنفکر از آن دور شده است، مطالعه تاریخ است. روشنفکر ما چقدر خوانده و چقدر به سرنوشت این مرز و بوم حساس شده است؟ در ادبیات داستانی ما رمانها و داستانهای کوتاهی هست که ریشه در تاریخ دارد و نشان میدهد که نویسنده شب و روز به خواندن و جستجو کردن تاریخ پرداخته است. در همه جای دنیا نویسنده ۹۰ درصد محقق است و ۱۰ درصد کار او نوشتن است.
وی با بیان اینکه وظیفه نویسنده اطلاع دادن نیست ولی آگاه کردن است گفت: نویسنده چهره ویترینی ندارد ولی در انزوا نیست بلکه در تاریخ سیر میکند و اثری را ارائه میدهد که برآمده از روح نویسنده است. اینچنین نویسندگانی که مبنای کار آنها بر اساس تحقیق باشد کم است. نویسندهای که آگاه و مطلع باشد محصولی که ارائه میدهد محصولی آگاهیساز است و مطلع میکند.
او در مورد رمان کتاب زندیق گفت: در رمان ریشههایی هست که از یک برهه در تاریخ فراتر میرود. نمیتوان رمان را به محدوده تاریخی منحصر کرد. این رمان سیر میکند و برهههای تاریخی را به هم پیوند میزند. ما با یک مقطع رو به رو نیستیم بلکه با درد مشترک انسانها رو به روییم.
همه آدمهای رمان غریب هستند
او در تعریف وجه دیگری از زمان «کتاب زندیق» گفت: در این رمان غربت به چشم میخورد. همه آدمها غریب هستند، دلهره و اضطرابی دارند و به دنبال آب حیاتی میگردند. آدمها جستجوگر هستند؛ انگار جایی مانده باشند و جایی را تحمل کرده باشند. آدمها در این غربت سرنوشت مشترکی دارند. خرده روایتها این جستجو را یادآوری میکنند. همه دنبال جای خود برای رسیدن به آرامش و به دنبال یافتن جواب این سوالها میگردند. این نخی است که روایتها را به هم پیوند میزند و نویسنده مخاطب را راهنمایی کرده است تا این ریسمان را دنبال کند.
این منتقد ویژگی رمان را وحود رنج، زحمت، جهانبینی و نگرشی در پشت آن عنوان کرد و تاکید کرد که این کتاب صرفا یک روایت نیست.
شریفی خبوشان در توضیح نکته دیگر «کتاب زندیق» گفت: مخاطب نباید احساس کند که روایت ها پراکنده و جدا از هم هستند. این احساس ممکن است به دلیل نگرفتن آن نخ جستجو کردن ممکن است ایجاد شود. برای مخاطب بیحوصلهای که سختخوان هم باشد این احساس به وجود می آید ولی مخاطبی که انتظارات بالایی از رمان دارد، این رمان هم به او جواب روشنی میدهد.
بر روی بار معنایی کلمات فکر شده است
او در ادامه افزود: روایتهای کتاب گاه به افسانه و معجزه پهلو میزند. ولی زمان خواندن کتاب این افسانهها غیر قابل باور به نظر نمیرسند بلکه مخاطب آنها میپذیرد چون راویانی که راجع به معجزه صحبت می کنند، آن را باور دارند. نحوه سخن گفتن از این خرده روایتها چنان حرفه ای و حساب شده است که مخاطب را پس نمیزند بلکه بر عکس عمل میکند.
خبوشان افزود: شکل بعدی برای باورپذیر کردن آن، توصیفهای جاندار است. وقایع چنان جاندار هستند که معجزه هم در کنار آن پذیرفته میشود. کلماتی که برای توصیف رخدادها انتخاب شدهاند ما را به سمت باورپذیری حرکت میدهند و این کلمات عبارتند از ضربالمثلها، باورها و اعتقاداتی که در تمام رمان وجود دارند. روایت ها خالی و تخت نیست و کلمات از سر بی حوصلگی انتخاب نشده بلکه بر روی بار معنایی کلمات فکر شده است.
او در توصیف وجه دیگری از این زمان ادامه داد: آنچیزی که نحوه روایت را رنگارنگ کرده است این است که نویسنده رشته روایت را می سپارد به آدمها و هر آدمی ذاستان را روایت میکند. همه آدمها در نقل گفتن مشارکت دارند. راوی خود نویسنده است ولی این مسئله از ذهنها بیرون میرود چون رشته روایت به گفت و گو سپرده میشود. گفت و گو روایت را پیش میبرد. نویسنده سعی کرده است با کم ترین دخالت به کناری بایستد و رشته روایت را به آدم ها بسپارد و این نحوه روایت را رنگارنگ میکند.
رمان جمشیدی نقش زندگی را باز میکند
او افزود: خاصیت کارهای جمشیدی این است که رمان یک جهان بستهای نیست و وظیفه آن طرح مسئله مشخص شده و انتخاب شده از قبل نیست؛ بلکه رمان نقش زندگی را باز میکند و ادامهدار است. رمان به مثابه همین جهان ادامه میابد و خرده روایتها و نقلهای جدید به تعداد آدمها و دردها و رنج های که تجربه شده است به آن اضافه میشود.
شریفی خبوشان ادامه داد: قضاوت رمان را تمام میکند و نقطه پایان بر آن میگذارد. این کتاب قضاوت و موضع گیری ندارد، هرچند دارای جهانبینی است ولی جهانی میآفریند که من مخاطب، خود قضاوت کنم. این موضوع با پایان باز و یا بسته داشتن فرق دارد. داستانی که پایان باز دارد یک سبک غربی داستانی است که میتوان چندین پایان برای داستان در نطر گرفت. ولی جنس این رمان فرق میکند. پایانی نیست و این نکتهای است که جمشیدی به آن رسیده است. این نگاه جدید ایرانی است که از دل مطالعات و برداشتهای این نویسنده بیرون آمده است.
شریفی خبوشان تاکید کرد که این رمانی است که باید خرید در کتابخانه داشت و گاهی نگاهی به آن انداخت و به خرده روایتهای آن تفعل زد.
ادبیات قربانی ادبیات می شود
مصطفی جمشیدی، نویسنده کتاب، با اشاره به موضوع کتاب گفت: گرسنگی تحمیلی در ایران دو بار اتفاق افتاد که یک بار در سال ۱۹۱۷ بود که فیلم یتیم خانه ایران بر اساس آن ساخته شده است و بار دوم بعد از جنگ جهانی.
جمشیدی در ادامه گفت: در بخش اول کتاب زندیق زندگی اردوگاهی را میبینیم که در آن شخصیت آنتونوف سعی دارد مهاجران ایرانی را در تفلیس جای دهد.
به گفته او در داستانها حکایت فقدان هویت مطرح شده است و رنجهای انسانی که داستان سلوک است؛ تمرینها و مرارتهای سخت برای رسیدت به سلوک. رمان داستان تجزیهطلبانی است که میخواهند به هویت ایرانی بازگردند و از این منظر با داستانی که افکار عمومی به علت نام کتاب تصور می کنند متفاوت است.
جمشیدی در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر اینکه سعی کرده است در نویسندگی کم فروشی نکند افزود: ادبیات قربانی ادبیات می شود. برخی نویسندهها نوشته را در خدمت فرقه قرار میدهند و خود جریانی برای آن اصل میشوند و مضامین قربانی میشوند.
او با اشاره بر مقالهای از نویسنده آمریکایی با موضوع خطرات رئالیسم برای رمان نویسی معاصر گفت: هرگز نخواستن به یک رئالیسم تخت دل ببندم و سعی کردم آن خیال را حفظ کنم. گاه خیال قربانی میشود و جهانی خلق میشود که نه فرضی است و نه غیر واقعی. قربانی کردن هنر باعث می شود خیال را از بین ببریم و بر کتاب سازیها دست بزنیم. باید رمانی بنویسیم که در عین حال که میدانیم خیال است بر واقعی بودن آن باور داشته باشیم.
خموشیان و جمشیدی در پایان نشست از تلاشهای انتشارات علمی و فرهنگی و مسعود کوثری در چاپ و انتشار شایسته کتاب تشکر کردند.
در برنامه این هفته انتشارات علمی و فرهنگی، علاوه بر رونمایی از کتاب، یخشهایی از فیلم مستند «سرزمین گم شده» ساخته وحید موسائیان در مورد آسیبشناسی مهاجرت نیز نمایش شد.
آیین رونمایی از کتاب «زندیق» دوشنبه، ۲۵ بهمنماه، در فروشگاه شماره ۲ انتشارات علمی و فرهنگی برگزار شد.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.