داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا: یزدان منصوریان، دانشیار دانشگاه خوارزمی: یکی از امتیازهای کنگره امسال دعوت از پژوهشگران سایر رشتهها بود، که فرصتهای ارزشمندی برای گفتگوهای بینرشتهای پدید آورد. در پانل کتابخانههای عمومی دکتر نعمتالله فاضلی در سخنرانی خود با عنوان «مسئله کتابخانههای عمومی در ایران معاصر» از منظر مردم شناسی و مطالعات فرهنگی به این موضوع پرداخت و به درستی اشاره کرد که «ناهمگانی بودن کتابخانههای عمومی» نقطۀ کانونی مسائل ما در این زمینه است. بر اساس آمار و واقعیتهای موجود این ناهمگانی بودن هم از نظر جغرافیایی مشهود است و هم از نظر فرهنگی و اجتماعی. در نتیجه، میزان عضویت در کتابخانهها بسیار کمتر از سطح مطلوب است. بنابراین، باید دید چه عواملی زمینهساز پیدایش شرایط فعلی شده است. زیرا بدیهی است اگر کتابخانه عمومی - به هر دلیل - نتواند خدمات خود را به تمام گروههای اجتماعی ارائه کند، از رسیدن به اهدافش باز خواهد ماند و دیگر نمیتواند خود را به راستی عمومی و متعلق به عموم مردم بداند. دکتر فاضلی دلایل متعددی برای بروز این وضعیت بر شمرد که از علاقهمندان دعوت میکنم فایل صوتی این سخنرانی را در کانال تلگرامی ایشان بشنوند و امیدوارم متن کامل آن نیز به زودی در اختیار متولیان کتابخانههای عمومی قرار گیرد. در میان همۀ مباحثی که در این سخنرانی مطرح شد، در اینجا فقط به یک نکته میپردازم.
ایشان در بخشی از سخنان خود با اشاره به اهمیت پسوند «خانه» در کلمۀ مرکب «کتابخانه» این پرسش را مطرح کرد که چرا در میان این همه پسوندهایی که دلات بر مکان دارند، ما در زبان فارسی مفهوم «خانه» را برای ساخت کلمه مرکب «کتابخانه» برگزیدیم و چرا مثلاً نگفتیم «کتابکده»، «کتابستان» یا «کتابگاه»؟ در حالی که در بیان مکانهای دیگری نظیر دانشکده، دانشگاه یا بیمارستان از پسوندهای دیگری استفاده کردهایم. به نظرم دلیل این انتخاب وجوه مشترکی است که در مفهوم «خانه» و «کتابخانه» وجود دارد. زیرا هر دو فراتر از «ساختمان» و «سازمان» هستند و با مفاهیم مشترکی نظیر احساس تعلق، دلبستگی، آزادی، آسودگی و امنیت ارتباط دارند.
به ویژه در مورد کتابخانه عمومی این ویژگی بارز است. به سخنی دیگر، کاربران باید آنجا را خانه دوم خود بدانند و در آن حسی از آسودگی و امنیت خاطر را تجربه کنند. خانهای که متعلق به همگان و درهایش همیشه به روی عموم مردم باز است. نباید تصور کنیم که کتابخانه متعلق به قشر خاصی است. بلکه مردم فارغ از نژاد، زبان، مذهب، قومیت، شغل و سطح سواد عضو کتابخانه عمومی هستند. اعمال هر شکلی از محدودیت برای استفاده از خدمات موجود، این نهاد را از رسالت واقعی خویش دور میکند.
در گفتمان علم اطلاعات و دانششناسی نیز این موضوع مطرح بوده و علاوه بر طرح آن در مبانی نظری این رشته، مطالعات متعدد میدانی نیز در زمینه استفاده گروههای محروم از خدمات کتابخانهها انجام شده است. گروههای که به دلایل مختلف در حاشیه قرار میگیرند و چه بسا در فرایند برنامهریزی چندان مورد توجه مدیران و متولیان نباشند. در حالی که همه سهمی برابر در بهرهمندی از خدمات دارند. ویژهنامه شماره 62 مجلۀ لابیری ریوو (Library Review) در سال 2013 درباره خدمات کتابخانهها به افراد بیخانمان (Homeless People) است. در یکی از مقالههای این شماره خانم آنژی کلر (Angie Kelleher) – کتابدار و دانشیار آلما کالج میشیگان – در تحقیق خود به این نتیجه رسیده که هر چند درصد کمی از افراد بیخانمان از کتابخانه بیشتر به عنوان سرپناه و محلی برای استراحت استفاده میکنند، بسیاری از آنان به راستی از خدمات مختلف بهره میبرند و کتابخانه در بهبود شرایط اجتماعی آنان واقعاً موثر بوده است. مطالعه روزنامه، مجله و کتاب یا برای سرگرمی یا برای جستجوی اطلاعاتی مشخص، استفاده از دستگاه کپی، دسترسی به اینترنت، گفتگو با دوستان و حضور در نشستها و کارگاهها از جملۀ این خدمات است.
«آزادی» دومین مقوله اساسی در این زمینه است. کتابخانه عمومی نهادی مدنی برای تحقق تجربه آزادی ذهن و زبان آدمی است. آزادی خواندن یکی از «حقوق زوالناپذیر خوانندگان» است که قبلاً در یادداشت مستقلی به آن پرداختهام. کاربران باید در انتخاب آنچه میخوانند آزاد باشند. وظیفه کتابخانه فراهم آوری امکان دسترسی به آثار موجود است و انتخاب نهایی همیشه با مخاطب خواهد بود. هر چند کتابدار بر اساس دانش و تجربه خود میتواند در انتخاب بهترین آثار و متناسب به او کمک کند؛ اما این کمک در حد راهنمایی و مشاوره است و نباید شکل تجویزی و دستوری به خود بگیرد.
زندهیاد دکتر عباس حرّی در مصاحبهای خواندنی با آقای جلال حیدری نژاد به زیبایی این موضوع را تبیین کرده است. در این مصاحبه که با عنوان «کتابداری ذاتاً دموکراتیک است» در مجله الکترونیکی عطف منتشر شده میخوانیم: «وقتي شما به مرحله اشاعه ميرسيد، يعني توزيع خدمات، گفته شده كه كتابخانه هرگز از كسي نميپرسدكه شما مذهبتان چيست، نگاهت چيست، طرز تفكرت چگونه است، و براي چه منظوري فلان كتاب را ميخواهيد، اين سؤالها اصلا وجود ندارند، يعني معتقد است كه يك طالب اطلاعات رجوع كرده و وظيفه كتابخانه است كه مراجعهكننده را به اطلاعات موردنياز برساند. نه جنسيت، نه قوميت، نه مليت، و نه… مانعي بر سر راه ارائه اطلاعات نبايد باشد. و اين خود يك فرايند بسيار دموكراتيك است. تنها مسألهاي كه شايد بهانه اينست كه كتابخانه معمولاً كتابي را به مجموعه خود ميآورد كه قبلا مجوز نشر گرفته باشد و اگر نگرفته باشد ديگر كتابخانه مقصر نيست كه يك منبع را ندارد، خب اگر اين محدوديت است فقط براي كتابخانه نيست بلكه براي يك جامعه است. بنابراين فكر ميكنم كه كتابداري ذاتاً مردم سالار است. ولي شما ميتوانيد در نهادي كه ذاتاً مردم سالار است يك جريان غير مردم سالار حاكم كنيد! كه اگر اينگونه باشد هيچ ربطي به ذات كتابداري ندارد.» (حرّی، 1389).
احساس آسودگی و امنیت سومین مقوله است. کتابخانهای موفق است که با ایجاد فضایی غیررسمی و دوستانه حس بودن در خانه را برای کاربران ایجاد کنند. حسی سرشار از آسودگی و آرامش. مولفههای فراوانی در طراحی، مدیریت و چگونگی ارائه خدمات وجود دارند که زمینهساز ایجاد کتابخانهای پذیرا و دلپذیر میشوند. کتاب «شادابسازی محیط کتابخانههای عمومی» به قلم دکتر ابراهیم افشار و خانم نگار فاضلی، نمونه خوبی برای ارائه راهکارهایی در طراحی فضای داخلی کتابخانه برای رسیدن به این هدف است که قبلاً در یادداشتی با عنوان «خانه تکانی در کتابخانهها: نکتهها و اشارهها» به معرفی آن پرداختهام.
سرانجام از منظر روابط انسانی و برای در نظر گرفتن همه گروههای اجتماعی، بویژه گروههای آسیبپذیر و محروم نیز مبانی نظری استواری در رشته ما وجود دارد که میتواند راهگشای عمل در مدیریت کتابخانهها باشد. پروفسور «اِلفِردا چَتمن»[1] استاد فقید دانشگاه فلوریدا با طرح نظریههای «فقر اطلاعاتی[2]»، «زندگی در حلقه[3]»، و «دنیاهای کوچک[4]» یکی از نخستین محققانی بود که به این موضوع پرداخت. او در مطالعات خود به گروههای در حاشیه - از جمله سالمندان، اقلیتها، زندانیان، و زنان سرپرست خانواده – توجه کرد و مشتاق بود موانع فرهنگی و اقتصادی دسترسی به اطلاعات را دراین گروهها بشناسد. چتمن در این مطالعات از رویکرد کیفی و بویژه «قومنگاری» بهره گرفت؛ و در سال 1992 کتابی با عنوان «دنیای اطلاعاتی زنان بازنشسته» نوشت که سه سال بعد جایزه کتاب سال انجمن کتابخانههای دانشگاهی امریکا را به خود اختصاص داد.
او در سال 2002 در سن 59 سالگی درگذشت و مطالعاتش در این زمینه ناتمام ماند. با این حال، مبنای نظری حاصل از تلاش او، شروعی برای پژوهشهای بعدی بود. زیرا از آن زمان تا کنون دهها اثر بر اساس مبانی نظری فقر اطلاعات نوشته شده است. امتیاز مطالعات چتمن در این بود که به همکارانش ثابت کرد برای بررسی جریان تولید، اشاعه و اشتراک اطلاعات – که یکی از مباحث بنیادین علم اطلاعات است – نباید خود را به گروههای متعارف و در دسترس نظیر طبقه متوسط، استادان و دانشجویان محدود کنیم. بلکه گروههای در حاشیه باید در اولویت باشند. زیرا آنان بیشتر به کمک نیاز دارند.
به باور چتمن هر فرد یا گروهی که به هر دلیل نتواند به نیازهای اطلاعاتی خود پاسخ گوید دچار فقر اطلاعاتی است. این ناتوانی یا به دلیل فقدان دسترسی به امکانات و منابع است، یا ریشه در نداشتن مهارت کافی در استفاده از ابزار مناسب دارد. بنابراین ممکن است فقر اطلاعاتی در سطح اجتماعی رخ دهد یا در سطح فردی. در کنار این مفهوم مفاهیمی نظیر «شکاف دیجیتالی[5]»، «نابرابری اطلاعاتی[6]» و «خلاء اطلاعاتی[7]» نیز وجود دارد که مترادف فقر اطلاعاتی نیستند اما با آن در ارتباطند.
چتمن مشتاق بود بداند گروههای اجتماعی که در حاشیهاند نیازهای اطلاعاتی خود را چگونه تامین میکنند؟ منابع اطلاعاتی آنان کدامند؟ آیا موقعیت اجتماعی آنان تاثیری بر استفاده از اطلاعات دارد؟ آیا فقر تاثیری بر تعامل آنان با منابع اطلاعاتی داشته است و اگر پاسخ مثبت است، این تاثیر چگونه رخ میدهد؟ و پرسشهایی از این دست. چتمن با بررسی دادههای تجربی در تحقیقات کیفی خود، نظریهء فقر اطلاعاتی را تدوین کرد که در سال 1393 در مقالهای با عنوان « نظریهء «فقر اطلاعاتی» اِلفردا چتمن» به آن پرداختهام. نظریه چتمن میتواند مبنای کارآمدی برای انجام تحقیقات در زمینه میزان موفقیت کتابخانههای عمومی در رفع فقر اطلاعاتی باشد و دانشجویانی که در صدد یافتن موضوعی برای پایاننامه هستند میتوانند از این نظریه استفاده کنند.
سخن پایانی
کتابخانۀ عمومی زمانی به معنای واقعی در خدمت همگان خواهد بود که درهایش به روی همۀ مردم باز باشد و نقش خانه دوم را برای آنان ایفا کنند. خانهای دلپذیر و پذیرا که مردم - فارغ از نژاد، قومیت، مذهب، زبان و سایر ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی - در آنجا سهمی برابر دارند و میتوانند شادمانه آزادی خواندن و آموختن را تجربه کنند. کتابخانهای که در فضایی غیررسمی و دوستانه امکاناتش را – هر چند اندک و ناچیز - در اختیار همگان قرار میدهد تا همه بتوانند از آن بهرهمند شوند و در مسیر یادگیری مستقل و مادامالعمر گام بردارند تا جهان را برای خود و دیگران به جایی بهتر برای زیستن تبدیل کنند. ایدون باد!
منابع
افشار، ابراهیم و فاضلی، نگار (1392) «شاداب سازی محیط کتابخانههای عمومی». تهران: نهاد کتابخانههای عمومی، اداره کل پژوهش و نوآوری.
حرّی، عباس (1389) کتابداری ذاتاً دموکراتیک است. مجله الکترونیکی عطف. دسترسپذیر در: http://www2.atfmag.info/1389/11/06/interview-horri/ (آخرین دسترسی 20 آبان 1396)
منصوریان، یزدان (1393) نظریهء «فقر اطلاعاتی» اِلفردا چتمن. ماهنامه کرسی، دوره دوم، شماره 11، ص. 6-12.
Chatman, E. A. (1996). The impoverished life-world of outsiders. Journal of the American Society for Information Science. 193-206.
Chatman, E. A. (1999). A theory of life in the round, Journal of the American Society for Information Science, 50 (3), 207-217.
Kelleher. A. (2013). Not just a place to sleep: Homeless Perspectives on Libraries in central Michigan. Library Review, Vol. 62(1/2), 19-33.
[1] Professor Elfreda Chatman
[2] Information Poverty
[3] Life in the Round
[4] Small Worlds
[5] Information Divide
[6] Information Inequality
[7] Information Gap
منصوریان، یزدان «چرا نگفتیم کتابکده یا کتابستان؟». سخن هفته لیزنا، شماره 365. 6 آذر 1396.
به قول یکی از دوستام، هر جا، خانه هست، کار هم هست/ آشپزخانه، کارخانه و ....... مصلماً کتابخانه هم از این امر، مستثنی نخواهد بود.
حضور اساتیدی مانند استاد نعمت اله فاضلی بسیار پر خیر و برکت است. کاش مدیران هم توجه ویژه ای می کردند
بههرروی، نکتهٔ دقیقی بود.