داخلی
»گزارش
انواع روابط کتابشناختی بین موجودیتها بررسی و تبیین شد
به گزارش لیزنا، جلسه دوم دوره «روابط بین موجودیتها در بافت میراث فرهنگی» به همت کتابخانه آیتالله العظمی بروجردی و با تدریس دکتر سید مهدی طاهری در تاریخ 13 دی 1403 به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
در این جلسه، نخست دکتر طاهری با یادآوری مباحث جلسه پیشین در خصوص رویکردها و گرایشهای ثبت و بازنمود روابط بین موجودیتها گفت: ابزارها، استانداردها، پروتکلها و تلاشهای عملیاتی که در این حوزه انجام میشوند، در راستای ثبت روابط بین موجودیتها توسعه یافتهاند. رویکرد و دیدگاه هستیشناسانه که هماکنون مدنظر قرار دارد، این است که هیچ موجودیتی شناخته و درک نمیشود، مگر اینکه رابطهاش با موجودیتهای دیگر مشخص شود. مجموعهای از موجودیتهای به هم مرتبط یک بافت (Context) را تشکیل میدهد و شناسایی روابط یک موجودیت در بافت موجب تبیین دقیق جایگاه آن موجودیت در میان موجودیتهای مرتبط میشود. در تعابیر گوناگون برای بیان مفهوم بافت از اکوسیستم یا زیستبوم نیز استفاده میشود. موجودیتهایی که درون یک بافت قرار دارند کنشها و واکنشهایی را نسبت به یکدیگر انجام میدهند. کارکردهایی (Function) در بافت مطرح شده و روابط درون آن بافت، بهمنظور برآورده شدن نیازها و مسائل گوناگون شکل میگیرند. همه تلاشهایی که در علم اطلاعات، علوم رایانه و دیگر حوزهها مدنظر قرار گرفتهاند به سمت ثبت روابط حرکت نمودهاند. در بافت میراث فرهنگی نیز همین رویکرد لحاظ شده است؛ بهطوری که یک موجودیت زمانی درک خواهد شد که روابط آن با دیگر موجودیتها ثبت شوند تا افزون بر تبیین جایگاه یک موجودیت در میان دیگر موجودیتها، شناخت مناسبی نسبت به آن موجودیت حاصل شود.
دکتر طاهری در ادامه با اشاره به مباحث پیشین در مورد ویژگی و روابط گفت: در رویکردهای جدید هستیشناسی و حتی در علوم مادی همانند فیزیک کوانتوم، این بحث مطرح است که ویژگی (Attribute) وجود ندارد و همه صفات به صورت رابطهای ثبت میشوند. این مسئله به خوبی اثبات شده است و اکنون توجه الگوها و استانداردها به روابط بیشتر شده است؛ بهطورنمونه در سیداک سیآرام که بالاترین هستیشناسی (High Ontology) در بافت میراث فرهنگی است، ویژگی وجود ندارد و همه صفات به صورت رابطه تعریف شدهاند. هرچند در الگوهایی همانند الآرام و ریک هنوز ویژگی وجود دارد. اما آنها نیز توجه بیشتری به روابط دارند و ویژگیهایشان کمتر شده است.
وی افزود: باید توجه داشت، این بدان معنا نیست که با وجود ویژگیها امکان پیونددهی بین موجودیتهای دادهای نیست و نمیتوانیم وارد محیط وب معنایی و دادههای پیوندی شویم. مسئله این است که وقتی وارد محیط دادههای پیوندی به عنوان روش تحقق وب معنایی میشویم، بهتر است همه صفات را به صورت رابطهای ثبت کنیم. نمایش معنادار موجودیتهای دادهای در محیط وب معنایی اهمیت زیادی دارد؛ چرا که وب شبکهای بسیار گسترده و بزرگترین محیط ذخیره و بازیابی اطلاعات است و در آن حجم دادهها به صورت تساعدی افزایش پیدا میکنند. به همین دلیل افراد و سازمانهای گوناگون تمایل دارند دادههایشان را در وب منتشر کنند. همه ما دادههای حجیمی را در محیط وب و به ویژه شبکههای اجتماعی منتشر میکنیم که شخصیتهای دیجیتالی ما را به وجود آوردهاند. بحثهایی همانند متاورس نیز نشانگر اهمیت وب است. این محیط از روشی استفاده میکند که ما بتوانیم دادهها را به هم پیوند بدهیم و از طریق روابط بین موجودیتهای دادهای بافتها را بازنمود کنیم تا از طریق آنها به تبیین و تعیین جایگاه یک موجودیت در میان دیگر موجودیتها بپردازیم. در این صورت به سطح بازنمود دانش خواهیم رسید.
در ادامه جلسه، دکتر طاهری ضمن معرفی مقاله روابط کتابشناختی در فهرستنویسی توصیفی[1] به شناسایی روابط کتابشناختی در جهان کتابشناختی پرداخت و گفت: در این مقاله روابط کتابشناختی که پیشتر از سوی باربارا تیلت مطرح شده بودند، با مثالهای فارسی تبیین شدهاند. باربارا تیلت در رساله دکتری خود با بررسی 21 هزار پیشینه فرادادهای در کتابخانه کنگره، 7 نوع روابط کتابشناختی را شناسایی کرد. در الگوهای مفهومی و یا در استانداردهایی همانند آردیاِی و بیبفِریم که کاربردهای (Applications) الآرام بهشمار میآیند، همین روابط کتابشناختی مدنظر قرار گرفته و بسط یافتهاند. تاکنون به جز این موارد رابطه دیگری کشف نشده است. البته در بافت ایرانی-اسلامی به دلیل ویژگیهای منحصربه فرد این بافت احتمال کشف روابط جدید وجود دارد. در این مقاله 7 نوع رابطه باربارا تیلت تبیین شدهاند. یک رابطه هم آقای دکتر فتاحی مطرح کردهاند با عنوان رابطه مادی/انتزاعی که بین پدیدآورندگان و منابع برقرار است.
در ادامه دکتر طاهری در خصوص لزوم بررسی روابط کتابشناختی توضیح داد و گفت: تمرکز این دوره بر روابط بین موجودیتها در بافت میراث فرهنگی است. زمانی که در خصوص روابط در بافت میراث فرهنگی صحبت میکنیم، دو سطح رابطه مطرح میشوند: نخست، روابط درون بافتی (روابط بین موجودیتهای کتابشناختی، روابط بین موجودیتهای آرشیوی، روابط بین اشیای موزهای) و دیگر، روابط برون بافتی را داریم که در کل بافت میراث فرهنگی برقرار است. بهطور مثال، رابطه یک شیء موزهای و منبع کتابخانهای یک رابطه برون بافتی است. این دو سطح رابطه به صورت کلی و گسترده هستند و اگر بخواهیم روابط بین موجودیتهای بافت را از کل به جز بررسی کنیم، شاید درک مباحث دشوارتر باشد. بدین منظور نخست از یک بحث خاص در حوزه کتابشناختی به بررسی روابط پرداخته و سپس این روابط را به کل بافت میراث فرهنگی تعمیم میدهیم.
در ادامه دکتر طاهری با تبیین لزوم برقراری ارتباط بین فضای سنتی سازماندهی اطلاعات و استانداردهای نوین سازماندهی دانش گفت: برقراری پیوند بین فضای سنتی و استانداردهای جدید بسیار مهم است. در گذشته ما فهرستنویسی توصیفی (Descriptive Cataloging) و تحلیلی-موضوعی (Subjective-Analytical Cataloging) را داشتیم. اکنون واژه فهرستنویسی کمتر استفاده شده و بیشتر واژه توصیف (Description) به معنای وصف صفات یک شیء که میتوانند ویژگی و یا رابطه باشند، به کار میرود. توصیف با پردازش (Process)، سازماندهی (Organization)، برچسبگذاری (Tagging) و نشانهگذاری (Labeling) معادل بوده و در بافتهای گوناگون واژگان متفاوتی برای بیان این مفهوم مورد استفاده قرار میگیرند. کارکرد و وظیفه اصلی این توصیف ایجاد فراداده (Metadata Creation) است. گاهی از اصطلاح تولید فراداده نیز استفاده میشود که زیاد مناسب نیست و واژه ایجاد فراداده مناسبتر است. وقتی یک موجودیت را توصیف میکنیم، محصول نهایی آن فراداده است و در اصل ما ایجاد فراداده انجام میدهیم. در اینجا معنای عام فراداده مطرح است. پیشتر تصور بر این بود که فراداده فقط به معنای اطلاعات کتابشناختی است. اما فراداده مفهومی گستردهتر از آن دارد. از سوی دیگر، خود اطلاعات کتابشناختی نیز گسترده شدهاند و فقط محدود به دادههای کتابشناختی نیستند و ما دادههای گزارمانی (Annotation data) را هم داریم که در جلسات پسین به صورت مفصل بررسی خواهند شد.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی درباره فرایند فهرستنویسی توصیفی و تحلیلی گفت: در فهرستنویسی توصیفی توجه بر ثبت ویژگیها بود و در فهرستنویسی تحلیلی رابطهها مشخص میشدند. ما در فهرستنویسی توصیفی تک تک عناصر و اطلاعات کتابشناختی را براساس آیاسبیدی در نواحی اولیه همانند ناحیه عنوان، شرح پدیدآور، ویرایش و جز آنها ثبت میکردیم. در الگوی مفهومی الآرام همه این عناصر در صفت شرح نمود (Manifestation statement) گنجانده شدهاند و این صفت همه عناصر مربوط به عنوان، شرح پدیدآور ، وضعیت نشر و جز آنها را در بر میگیرد.
فهرستنویسی تحلیلی به تعیین نقاط دسترسی (Access Points) یعنی شناسهها در دو نوع سرشناسه (Main entry) و شناسههای افزوده (Added entry) میپرداخت. براساس قواعدی همانند قواعد فهرستنویسی انگلو-امریکن شناسهای که بسیار مهم بود و در نخستین سطح قرار میگرفت، سرشناسه نام داشت و دیگر شناسهها بهمنزله شناسههای افزوده ثبت میشدند. این دو نوع شناسه، نقاط دسترسی نام دارند و ما هرآنچیزی را که میخواستیم در فهرست قابلجستجو کنیم تا کاربر از طریق آنها به منبع دسترسی یابد را بهعنوان نقاط دسترسی در قالب شناسه یا مدخل ثبت مینمودیم. حتی عنوان نیز برای اینکه قابلجستجو باشد در شناسههای افزوده قرار میگرفت. در آردیاِی نیز اصطلاح نقطه دسترسی به کار میرود.
دکتر طاهری در ادامه با بررسی موجودیتهای کتابشناختی گفت: ما در الآرام بیشتر با دو گروه از موجودیتها سروکار داریم که از گذشته نیز در فهرستنویسی خیلی مدنظر بودند. در الآرام 11 نوع موجودیت وجود دارند که از بین آنها چهار موجودیت به سطوح سلسله مراتبی یک شیء مرتبط هستند و موجودیتهای WEMI یعنی اثر (Work)، بیان (Expression)، نمود (Manifestation) و مورد (Item) نام دارند. سه موجودیت به عاملهای مرتبط با منبع (شخص، خاندان، تنالگان) ربط دارند که عبارتاند از: عامل (Agent)، شخص (Person) و عامل جمعی (Collective Agent) در اصل این موجودیتها، رابطه بین منابع و افرادی را که کنشی (مانند خلق، مالکیت، انتشار، قابلدسترسسازی) بر روی این منابع داشتهاند، برقرار میکند. افزون بر این هفت موجودیت، چهار موجودیت شیء عالی (Res) نامنما (Nomen)، زمان (Time-Span) و مکان (Place) در الآرام وجود دارند.
در فهرستنویسی تحلیلی روابط بین موجودیتهای WEMI و عاملهای مرتبط با آنها مطرح بود. زمانی که سرشناسه را تعیین میکردیم، رابطه عامل را با منابع نشان میدادیم. وقتی مشخص میکردیم که یک منبع شرح منبعی دیگر است، رابطه بین منابع را نشان میدادیم. این هفت موجودیت چهار نوع کلی رابطه داشتند. بیبفِریم نیز صفات خاصی برای اینها در نظر گرفته است. خود این چهار نوع رابطه به دو گروه کلی تقسیم میشوند. رابطه منابع با یکدیگر و رابطهای که در سطح عاملها بود. رابطه منابع با یکدیگر دو دسته هستند:
الف. سطوح سلسله مراتب شیء (Hierarchy of object): که روابط درون شیء نیز نامیده میشوند. چهار موجودیت WEMI برای یک منبع یعنی سطوح اثر، بیان، نمود و مورد با یکدیگر رابطه دارند و نوع رابطه هر یک از اینها با یکدیگر مشخص و متمایز است.
ب. رابطه منابع با یکدیگر (شرح، برگزیده، اقتباس و غیره): این روابط بین اشیای گوناگون مطرح است.
روابط نوع اول که روابط درون شیء هستند را روابط اولیه و اصلی (Primary relationship) مینامند. یک منبع در هر یک از سطوح درونی خودش میتواند با دیگر منابع مرتبط شود. ما روابط اثر به اثر (Work to work relationship) داریم. زمانی که میگوییم یک اثر شرح اثری دیگر است رابطه اثر به اثر بین آنها برقرار میکنیم. وقتی از رابطه نمود با نمود سخن میگوییم، دو اثری که نمودهایشان با یکدیگر مرتبط هستند (بهطور نمونه ناشر یکسانی دارند)، را با یکدیگر مرتبط میکنیم. روابط نوع دوم که بین منابع گوناگون برقرار میشوند رابطه ثانویه (secondary relationship) نام دارند و تاکنون حدود 965 نوع رابطه ثانویه بین منابع شناسایی شده است.
در روابط اولیه که بین سلسله مراتب شیء (اثر، بیان، نمود و مورد) برقرار میشوند، هنگام توصیف منبع باید سطحها را هم مشخص کنیم. اگر بخواهیم همه سطوح سلسله مراتب یک شیء را مدنظر قرار دهیم اصطلاح WEMI و یا Resource را به کار میبریم. منبع در دست توصیف (Resource) شامل هر چهار سطح است. اگر بخواهیم فقط یک سطح خاص را مدنظر قرار دهیم همان سطح را بهطور نمونه سطح اثر و یا سطح نمود را مطرح میکنیم. در توصیفهایی که درون کاربرگهها (Worksheet) و یا قالبها (Template) که اکنون بیشتر از واژه کارفرمها (Workform) استفاده میشود، نیز همین بحث مطرح است و سطوح از یکدیگر تفکیک شدهاند.
نوع دوم روابط بین عاملها و دیگر موجودیتها برقرار میشود که پیشتر در انگلو-امریکن نیز مطرح بودند و در فصلهای 21 به بعد به این نوع روابط پرداخته شده بود. این روابط به دو دسته تقسیم میشوند:
الف. رابطه منابع با عاملها (رابطه منبع با پدیدآورنده، رابطه ناشر با منبع و جز آنها)؛
ب. رابطه عاملها با یکدیگر (رابطه یک شخص با تنالگان همانند عضویت در یک خاندان. وابستگی سازمانی بین شخص و تنالگان و جز آنها).
دکتر طاهری درباره ابزارهای پیونددهی بین منابع گفت: در فهرستنویسی سنتی روابط با استفاده از ابزارهایی برقرار میشد که ابزارهای پیونددهی (linking devices) نام داشتند و این ابزارها به کشف و ثبت روابط بین موجودیتها میپرداختند. در فهرستنویسی سنتی ابزارهای پیونددهی صفات یا عناصر و ارزشهای آن صفات بودند. بهطور نمونه، عنوان قراردادی یک عنصری است که رابطه عناوین را نشان میدهد. یادداشتها نیز رابطه بین منابع را نشان میدادند. در سطح ارزشها نیز پیونددهی اتفاق میافتد. هنگام درج نام ویراستار در ناحیه شرح پدیدآور، نشان دادن رابطه یک اقتباس با اثر اصلی، تکمیل یادداشتها برای برقراری رابطه بین منابع همگی در سطح ارزشها رخ میدادند. البته که این روابط محدود به بافت کتابشناختی نیست و در کل بافت میراث فرهنگی نیز بدین صورت است.
در حال حاضر این ابزارهای پیونددهی در دو سطح قرار میگیرند. عناصر به صفات تبدیل شدهاند و به جای ارزشها از نشانگرهای رابطهای (Relationship Designators) و نقشدهندهها (Relators) استفاده میشود. بدین معنا که هنگام توصیف یک منبع، ارزشها به صورت منسجم و یکدست ثبت میشوند تا هر متخصص سازماندهی عبارتهای متفاوتی را برای توصیف به کار نبرد. این مسئله در فهرستنویسی پیشین موجب تشتّت، برداشتهای نادرست و دشواری در ثبت روابط میشد. برای ایجاد انسجام و یکدستی، از نشانگرهای رابطهای برای رابطه بین منابع (در هر دو سطح) و از نقشدهندهها برای نشان دادن رابطه بین منابع و عاملها استفاده میشود. به نقشدهندهها نقش (Role) نیز گفته میشود. لازم به ذکر است، نقشدهندهها نیز خود نوعی نشانگر هستند؛ اما برای ایجاد تمایز از اصطلاح نقشدهنده استفاده میشود. همانطور که در اهداف فهرستها و بیانیه اصول بینالمللی فهرستنویسی ایفلا یکی از کارکردهای فهرستها و فرادادهها ایجاد تمایز برای درک بهتر تعریف شده است، بهتر است از نشانگرهای رابطهای برای توصیف رابطه بین منابع و نقشدهنده برای توصیف رابطه بین منابع و عاملهای مرتبط استفاده شود.
سپس، درباره اهمیت گویاسازی روابط بین موجودیتها اذعان گردید: بحث گویاسازی روابط و بیان دقیق آنها موجب درک بهتر شده و یکی از رویکردهای اصلی در هستیشناسیها، وب معنایی و دادههای پیوندی بهشمار میآید. اینکه صرفاً بگوییم دو شخص با یکدیگر ارتباط دارند کافی نیست و باید نوع رابطه نیز تبیین گردد. بیان دقیق و گویاسازی روابط باعث میشود که ما درک بهتری نسبت به روابط بین موجودیتها داشته باشیم. تمام هدف این تلاشهای گسترده در راستای درک بهتر و شناخت انسان از جهان است که از طریق کشف و گویاسازی روابط بین موجودیتها حاصل میشود.
روابطی که باربارا تیلت بین منابع کشف کرده بود بر روابط بین منابع (Secondary relationships) متناظر هستند و رابطه منبع به منبع (Resource to resource relationship) را نشان میدهند. بین منابع هفت نوع رابطه کشف شده است و هنوز رابطهای به این موارد افزوده نشده است. این روابط عبارتاند از: روابط هم ارز، اشتقاقی، توصیفی، توالی، همراهی، ویژگیهای مشترک و کل و جز. هشتمین رابطه نیز رابطه ویژگیهای مشترک (shared characteristics) است. این رابطه بین دو اثر با عناصری یکسان همانند نویسنده، ناشر، فروست، ویراستار جز آنها برقرار میشود. منابعی که یک یا چندین عنصر مشترک دارند، رابطه ویژگیهای مشترک دارند. در اینجا مشخصه (Characteristic) به معنای property است. در زبانشناسی و یا فلسفهی معنا همین اصطلاح برای بیان مشخصه، مختصات و یا ویژگی به کار میرود که در اصل همان صفات مشترک (Shared properties) است. درک این نوع رابطه به نسبت دیگر روابط آسانتر است. اما در روابط الآرام یا آردیاِی مطرح نمیشود؛ چرا که نظامهای رایانهای امروزی این رابطه را بهطور کامل پشتیبانی میکنند و نیازی به ثبت این نوع رابطه از سوی فهرستنویسها و متخصصان سازماندهی نیست. باید توجه داشت این منابع صفات مشترک یعنی جفت نام/ارزش مشترک دارند. بدین معنا که دارای نام مشترک و ارزش مشترک هستند. گاهی ممکن است نام متفاوت باشد و ارزش یکسان و یا بالعکس. پس زمانی که در مورد اشتراک صفت صحبت میکنیم منظورمان نام و ارزش یکسان است. بهعبارتی دیگر، هرجا صفت را به تنهایی به کار ببریم، نام و ارزش با یکدیگر مدنظر هستند و وقتی در مورد نام صفت و یا ارزش صفت صحبت میکنیم تمایز قائل شدهایم. لازم به ذکر است، نام صفت یکی از ابزارهای پیونددهی است. اما ارزشهای صفت اکنون به نشانگرهای رابطهای و نقشدهندهها تبدیل شدهاند که در اصل، ارزشهای جفتهای نام/ارزش در عناصر پیشین هستند.
در ادامه دکتر طاهری با اشاره به یکی دیگر از روابط کتابشناختی با نام رابطه همارز گفت: یکی دیگر از روابط، رابطه هم ارز یا همارزش است که در اصطلاحنامهها و هستیشناسیها نیز این نوع رابطه وجود دارد. ارزش این موجودیتها همسطح بوده و این رابطه معادل equivalence است. زمانی که محتوا یکسان بوده و رسانه و محمل متفاوت باشد، رابطه همارز بین منابع ایجاد شده است. لوح فشرده کتاب، افست، فتوکپی، نسخه عکس، میکروفیلم، نسخه خطی، بازچاپها و جز آنها مصادیقی از رابطه همارز هستند. بهطور نمونه، گفته میشود بین این دو منبع رابطه همارز از نوع بازچاپ برقرار است. البته شایان توجه است که چاپهای گوناگون یک کتاب برخی مواقع با ویرایش اشتباه گرفته میشوند. ویرایش زمانی است که محتوا تغییر کند و سه نوع است: ویرایش (edition)، تجدید نظر (revision) و روزآمدسازی (Update). زمانی که ساختار و محتوای همه بخشها تغییرات بنیادی داشته باشد ویرایش اتفاق افتاده است. اگر فقط بخشهایی از منبع تغییرات زیادی داشته و بخشهایی بدون تغییر باقی بمانند، تجدیدنظر نام دارد. اگر بخشی روزآمدسازی شود مثلا آمارها روزآمدسازی شوند و یا بخشهایی که در طول زمان تغییر کردهاند بهروز شوند آن اثر روزآمدسازی شده است.
دکتر طاهری در پاسخ به پرسش یکی از حضار مبنی بر اینکه در تصمیمگیری در باره تغییرات جزئی چه باید کرد، گفت: تعیین اینها به خطمشی کتابخانه بستگی دارد. همه استانداردها براساس بیانیه بینالمللی فهرستنویسی ایفلا بحث انعطافپذیری (flexibility) را مطرح میکنند. آنچه در استانداردهای جدید مشاهده میشود، نزدیک شدن به بافتهای گوناگون است. آردیاِی مانند انگلو-امریکن نیست که رونویسی (transcribe) کند و اجباری باشد. در آردیاِی قاعده به کار نرفته است؛ بلکه دستورالعملها و رهنمودهایی بیان نموده و گزینههایی را در اختیار فهرستنویس قرار میدهد و در نهایت نیز قضاوت فهرستنویس را مدنظر قرار میدهد و به کتابخانه انعطافپذیری در تصمیمگیری میدهد. حتی کتابخانهها در استفاده از نشانهگذاریها نیز آزاد هستند و میتوان از نشانهگذاریهای آیاسبیدی و یا نشانهگذاریهای محلی استفاده کرد. در آردیاِی استفاده از آیاسبیدی اصلاً اجباری نیست. برای ایجاد فهرستهایی بینالمللی که در پایگاهها و شبکههای کتابشناختی نیز قابل دسترس وقابل فهم باشند، بهتر است از آیاسبیدی استفاده شود. اما اگر کتابخانهای به دلایلی ترجیح دهد از نشانههای محلی استفاده کند این امکان وجود دارد؛ چرا که آردیاِی تجویزی (prescribed) و پیشنهادی بوده و اجبار نمیکند. بنابراین، خطمشی کتابخانه برای تعیین شیوه توصیف در نظر گرفته میشود و میتوان مشخص کرد اگر تغییرات جزئی باشد چگونه در نظر بگیرید. اگر تغییر خیلی جزئی باشند میتوان ویرایشی جدید در نظر نگرفت. از لحاظ الآرام وقتی که نمایه و مقدمه افزوده میشود یک نمود گردآوریشده (Aggregating manifestation) ایجاد شده است. چون نمایه، چکیده، مقدمه و جز آنها خود یک موجودیت جداگانه محسوب میشوند و میتوان آنها را جداگانه توصیف کرد. حتی رابطه چکیده با منبع را میتوانیم به صورت جداگانه برقرار کنیم و یا بین نمایه و خود منبع میتوان رابطهای جداگانه تعریف کرد. این نکته نیز قابل تأمل است که قضاوت فهرستنویس خیلی مهم است اما باید توجه داشت، در یک کتابخانه و مؤسسه اگر هر کتابداری براساس قضاوت خود توصیف کند، تشتّت پیش میآید. در اینجا خط مشی کتابخانه باید به شیوهای جامع و دقیق تدوین شود و فهرستنویس متناسب با خط مشی کتابخانه به ثبت و توصیف منابع بپردازد.
در بخش پایانی جلسه نیز رابطه اشتقاقی تبیین شد: رابطه اشتقاقی (Derivative relationship) بین ویرایشها، ترجمهها، اقتباسها، خلاصهها، چکیدهها، متنهای سادهنویسیشده و یک منبع اصلی برقرار میشود. این منابع جدید از منبع اصلی مشتق و استخراج شده و تغییراتی نسبت به آن دارند. ویرایش، خود یک WEMI مستقل است که با منبع پیشین رابطه دارد. رابطه یک اثر اصلی با ترجمهاش نیز رابطه اشتقاقی است. ترجمهها خود بیانی متفاوت از یک اثر هستند و رابطه اثر با بیان بین یک منبع و ترجمهاش برقرار میشود که نوع رابطه آنها اشتقاقی است. لازم به ذکر است همه روابط به صورت قرینه (Reciprocal) یا دوطرفه برقرار میشوند و رابطه یک طرفه نداریم. بهطور نمونه در مورد ترجمه برای اثر اصلی رابطه «ترجمهای دارد (Has translation)» اختصاص مییابد و قرینه آن برای ترجمه اثر رابطه «ترجمهای است از (Is translation of)» تعریف میشود. این گویاسازی روابط موجب درک بهتر روابط میشود. هدف اصلی الآرام نیز ماشینی کردن فهرستها به شکل ماشینفهم بود. فهرستهای پیشین ماشینخوان بودند. برای اینکه ماشین بفهمد و نه فقط بخواند، باید ساختار هم برای ماشین تعریف شود و بدین ترتیب الگوی مفهومی الآرام ایجاد شد.
در بخش پایانی جلسه نیز به پرسشهای کاربران پاسخ داده شد و بررسی دیگر روابط کتابشناختی به جلسه بعد موکول شد.
گزارش: نگین شکرزاده هشترودی
[1] . *فتاحی، رحمت الله. (1375). روابط کتابشناختی در فهرست نویسی توصیفی. فصلنامه کتاب، 7(2)، 32-44. قابل دسترس در: https://nastinfo.nlai.ir/article_1110.html
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.