کد خبر: 46068
تاریخ انتشار: پنج شنبه, 30 تیر 1401 - 10:39

داخلی

»

برگ سپید

مسابقه جایزه برگ سپید:

معرفی کتاب تولستوی و مبل بنفش

منبع : لیزنا
فاطمه قره قانی
معرفی کتاب تولستوی و مبل بنفش

درباره نویسنده

نینا سنکویچ در اوانسون ایالت ایلینوی آمریکا در خانواده‌ای کتاب دوست متولد شد. عشق به کتاب یکی از علاقه‌مندی‌های مشترک اعضای خانواده‌اش بود و بعد از مرگ خواهرش آن ماری در ۴۶ سالگی این علاقه انگیزه‌ای شد برای اینکه تصمیم بگیرد برای تسکین و تسلی خود به دنیای نویسنده‌ها کتاب‌ها و کلمه‌ها پناه ببرد او در دنیای کتاب‌ها به جستجوی پاسخ سوال‌هایش درباره چرایی مرگ و معنای زندگی می‌پردازد و از تجربیات شخصیت‌های داستان‌های نویسندگانی چون: جورج ساندرس، جولین بارنز، آلیس مونرو، موریل باربری، کالم مک‌کان، پل استر و لئو تولستوی می‌آموزد که چطور اندوه و سوگ را تاب آورد. نینا در سال ۲۰۰۸ وب‌سایت «هر روز کتابخوان» را راه اندازی می‌کند که در آن نظرات و دریافت‌های خود را درباره کتاب‌هایی که خوانده با کتاب دوستان جهان به اشتراک می‌گذارد کتاب تولستوی و مبل بنفش یادداشت‌های او  از خاطرات «یک سال هروز یک کتاب» اوست .این کتاب در سال ۲۰۱۱ از طرف سایت گودریدز نامزد بهترین کتاب خاطرات و اتوبیوگرافی شد.

یادداشت نویسنده این متن

چندین بار اسمش را شنیده بودم به خیال خودم فراموشش کرده بودم اما انگار جایی در پس ذهنم نقش بسته بود. بعدها فهمیدم قرار گرفتن اسم تولستوی روی زمینه بنفش کتاب بزرگترین دلیل جذب من به سمت این کتاب بود. حالا که این متن را می‌نویسم هنوز شیرینی خواندن  کتاب در کام و ذهنم باقیست. کتابی که در عین سادگی و روانی تو را با خود همراه و در تلخی و شیرینی ماجراهای آن سهیم می‌کند. با خواندن صفحه صفحه کتاب با نویسنده کتاب همزاد پنداری کردم و گاهی در خاطرات قدیمی خویش غرق گشتم.

این کتاب در حقیقت یک کتاب نیست بلکه مجموعه‌ای از نکات طلایی و معرفی صدها کتاب است نه تنها دلزده‌ات نمی‌کند  بلکه تو را وادار می‌سازد در دنیای مطالعه و کتاب دوستی غرق شوی. اکنون این جلد از کتاب را برای خواهرم هدیه می‌فرستم تا او هم طعم شیرین خواندنش را بچشد.

درباره کتاب (مروری یر نظرات و نقدها)

«تولستوی و مبل بنفش» کتابی در راستای ترویج کتابخوانی است و مخاطب خود را برای زندگی بهتر به وادی کتابخوانی دعوت می‌کند البته این به معنای شعاری بودن و استفاده از جملات کلیشه‌ای برای این امر نیست بلکه سنکویچ در این کتاب از تجربیات شخصی خود می‌گوید و داستان زندگی خود را پس از یک اندوهی بزرگ یعنی مرگ خواهر چهل و شش ساله خود روایت می‌کند.

این کتاب دارای ۲۱ فصل است و در ابتدای هر فصل آن جمله‌ای زیبا از یک کتاب آورده شده است سپس، روایت سنکویچ در آن فصل شروع می‌شود.

موضوع این کتاب با مرگ آن‌ماری (خواهر بزرگ نینا) شروع می‌شود، خواهری که در زندگی نینا اهمیت ویژه‌ای داشته و وی در فصل بیست و یکم کتاب خواهرش را اینگونه معرفی می‌کند. «آن‌ماری را می‌توانم در قالب‌های گوناگون وصف کنم: خواهر بزرگ‌تر، دانشمند، زیبایی و دوست. همیشه او را ستایش کردم و عاشقش بودم. »

مرگ آن‌ماری به دلیل سرطان سوالات بسیار زیادی را در رابطه با زندگی و جهان در ذهن نینا ایجاد می‌کند و او با غمی بزرگ مواجه می‌شود و او برای فرار از این غم برنامه‌ای را برای خود تدارک می‌بیند و برنامه این بود: یک سال هر روز یک کتاب‌!

نینا در تولد چهل و شش سالگی خود یعنی تقریبا در همان سنی که خواهرش فوت کرد برنامه «یک سال هر روز یک کتاب» را در شرایطی آغاز می‌کند که مادر چهار فرزند است و مسولیت سنگینی در خانه بر روی دوش او قرار دارد حتی نینا در گذشته برای اینکه به فعالیت‌های منزل خود رسیدگی کند از شغل خود دست کشیده بود اما این بار قرار بود بر روی یک مبل بنفش بنشیند، هر روز یک کتاب بخواند، خلاصه و نقد آن را در سایتی برای دیگران به اشتراک بگذارد.

نینا در فصل هفدهم کتاب در خصوص برنامه یکساله کتابخوانی خود می‌نویسد: «همه ما رویدادهایی را تجربه کرده‌ایم که زندگی را به قبل و بعد از آن تقسیم می‌کند؛ آن رویداد برای من مرگ خواهرم بود، مرگی پیش از موعد. در ماه‌های پس از مرگ آن‌ماری، ایمان به آینده را کاملا از دست داده بودم. مرگ خواهرم را به عنوان علامتی تلقی می‌کردم که دیگر جهان در انتظار من نیست.»

اما اشتباه می‌کردم در این برنامه‌ی یکسال کتابخوانی متوجه شدم که «چراغ سبز جهان» هنوز هم برایم روشن است و با خواندن کتاب‌ها نه تنها به تجربیات جدیدی می‌رسیدم بلکه شخصیت‌ها، مکان‌ها و فضاها مرا به دورانی از زندگی می‌بردند که هنوز چشم امید به آینده داشتم.

نینا سنکویچ در کتاب «تولستوی و مبل بنفش» خواننده را مجذوب کتاب خود می‌کند او به صورتی بسیار حرفه‌ای تعداد زیادی کتاب را لابه‌لای داستان زندگی خود معرفی و پندی که از آن کتاب گرفته است را بیان می‌کند البته شاید گاهی از خواندن تعدادی زیادی از اسامی کتاب‌ها و نویسندگان خسته شوید اما بلافاصله روایت‌های جذاب زندگی نینا- از مشکلات پدرش در جنگ تا روابط با خواهرانش- انرژی را به شما باز می‌گرداند.

ربط عنوان کتاب به تولستوی را خواننده در فصل پایانی کتاب متوجه می‌شود، نویسنده از کتاب کوپن جعلی تولستوی و اثرپذیری از آن صحبت می‌کند. واکنش به مرگ یک عزیز چیست؟ آیا کتاب خواندن یک کار محسوب می‌شود؟ کتاب خواندن به تو چه می‌دهد؟ آیا نیاز است که از خوانده‌هایت با کسی حرف بزنی؟ آیا دوره یا دوره‌هایی در زندگیت داشتی که تو را برای ادامه‌ی زندگی آماده‌تر و مهیاتر و زندگی تو را به قبل و بعد از آن اتفاق تقسیم کند؟ بعد از مرگت چه باقی می‌ماند؟ نظرت در مورد خاطرات چیست؟ واکنش نویسنده به مرگ خواهرش، ریکاوری به صورت پناه بردن به سرزمین کتاب‌ها به مدت یکسال است. او هر روز یک کتاب می‌خواند و نظرش را در مورد خوانده‌هایش می‌نویسد و آن را با انسان‌های دیگر به اشتراک می‌گذارد. نویسنده به مرور جواب سوال‌های ذهنش را در ذهن نویسنده‌ای دیگر در متن کتابی دیگر یافته و آن‌ها را در این کتاب جمع‌آوری کرده است. در حین خواندن این کتاب می‌توانید اسامی کتاب‌های مطرح شده را که کم هم نیستند و با موضوع آن ارتباط برقرار می‌کنید یادداشت کرده و مطالعه بنمایید.

جملاتی از متن کتاب

  • مردم کتاب‌هایی را که دوست دارند به اشتراک می‌گذارند. آن‌ها می‌خواهند حس خوبی که موقع خواندن کتاب‌ها احساس کرده‌اند یا ایده‌هایی را که در صفحات کتاب‌ها یافته‌اند، با دوستان و خانواده سهیم شوند. خواننده کتاب با به اشتراک گذاشتن یک کتاب محبوب سعی می‌کند همان شور، شادی، لذت و هیجانی را که خودش تجربه کرده است با دیگران سهیم شود. چرا؟ سهیم شدن عشق به کتاب‌ها و یک کتاب بخصوص با دیگران کار خوبی است. اما از طرفی هم، برای هر دو طرف تمرین دشواری است. درست است که اهدا کننده کتاب روحش را برای نگاهی رایگان آشکار نمی‌کند، اما وقتی کتابی را با این اعتراف که از کتاب‌های مورد علاقه‌اش هست هدیه می‌کند، انگار که روحش را عریان کرده است. ما همان چیزی هستیم که دوست داریم بخوانیم. وقتی اعتراف می‌کنیم کتابی را دوست داریم، انگار داریم اعتراف می‌کنیم که آن کتاب جنبه‌هایی از وجودمان را به خوبی نشان می‌دهد، حتی اگر آن جنبه‌ها معلوم کند که ما هلاک خواندن رمان‌های عاشقانه‌ایم یا دلمان لک زده برای داستان‌های ماجراجویانه، یا اینکه درخفا عاشق کتاب‌های جنایی هستیم. (در پشت کتاب هم آورده شده است)
  • نینا پس از یکسال کتابخوانی نه تنها از این کار خسته نمی‌شود بلکه ادامه این کار را برای خود واجب می‌داند و در بند انتهایی کتاب می‌نویسد: «وقفه‌ای که من لازم داشتم تمام شده است، روح و جانم درمان شده‌اند اما از این به بعد به مدت طولانی این مبل بنفش را رها نخواهم کرد. هنوز کتاب‌های زیادی در این جهان‌اند که باید بخوانم، هنوز هم خوشبختی فراوانی در جهان است که من باید پیداش کنم و هنوز هم شگفتی‌های زیادی در این جهان است که باید آشکارش کنم».
  • او در پایان با این روش با غم بزرگ از دست دادن خواهرش کنار می‌آید و در فصل پایانی کتاب می‌نویسید: «تنها واکنش منطقی به اندوه و سوگ تداوم زندگی است. به زندگی ادامه دهید، اما نگاهتان را از گذشته برندارید، همیشه به یاد شخص از دست رفته باشید، اما به جلو حرکت کنید. برای آینده نقشه بکشید و هیجانات مثبت داشته باشید. احساس امید و هیجانتان را به کمک مهربانی، محبت، بخشش و همدلی نشان دهید.

سخن پایانی

این اثر برجسته به بیشتر زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه شده‌ است و در دسترس افراد زیادی در سراسر جهان قرار دارد. خوانندگان زیادی با خواندن آن درون زخمی خود را ترمیم کرده‌اند و آن را کتابی شگفت انگیز می‌دانند. خواندن این اثر می‌تواند ساعات لذت بخشی را برای شما رقم بزند.

مشخصات کتاب

سنکویچ، نینا/ تولستوی و مبل بنفش؛ ترجمه لیلا کرد./ تهران: کوله پشتی، 1396.

منابع

  1. کتاب تولستوی و مبل بنفش یادداشت مترجم و یادداشت در پشت کتاب
  2. آدرس به لینک
  3. آدرس به لینک
  4. آدرس به لینک
  5. آدرس به لینک
  6. آدرس به لینک

درباره نویسنده این متن

فاطمه قره قانی متولد 19 اسفند 64، دانشجوی کارشناسی علم و اطلاعات و دانش‌شناسی عاشق خانواده، شعر، کتاب و سفر هستم.

***خواننده محترم لطفا درباره این یادداشت نظر خود را بیان کنید، نظرات شما در نتایج مسابقه در نظر گرفته می‌شود.