داخلی
»اخبار کتاب
بازآفريني «ماجراهاي خاله سوسكه و آقا موشه» هنرمندانه است
به گزارش خبرنگار لیزنا، نقد و بررسی کتاب کودک خاله سوسکه و آقا موشه ۲۶ مهرماه در سرای اهل قلم با حضور سوسن طاقدیس نویسنده مجموعه و سمیه علیپور تصویرگر برگزار شد. در این نشست حسن فتاحی و فاطمه مشهدی رستم به نقد و برسی مجموعه پرداختند.
طاقدیس: بازآفرینی بدون خلاقیت را دوست ندارم
ملیسا معمار نشست را با معرفی طاقدیس شروع کرد:«سوسن طاقدیس نویسنده حوزه کودکان و نوجوانان، این مجموعه ۶ جلدی را نوشته اند. از آثار ایشان میتوان به زرافه من آبی است، پشت آن دیوار آبی، هزار سال نگاه و ... اشاره کرد. در سال ۸۶ برای کتاب "قدم یازدهم" عنوان کتاب سال و جایزه پروین اعتصامی برای کتاب "شما یک دماغ زرد ندیده اید؟ " را دریافت کردند. تصویرگر این مجموعه سمیه علیپور است که بیش از ۵۰ کتاب در حوزه کودکان و نوجوانان تصویرگری کرده اند.
این مجموعه توسط انتشارات ذکر با مدیریت حمیدرضا سید ناصری منتشر شده است که در حوزه کودک و عمومی فعالیت میکند و تا کنون بیش از ۶۵۰ کتاب منتشر کرده اند. مجموعه ۶ جلدی خاله سوسکه و آقا موشه برای گروه سنی "ب" منتشر شده است. عناوین این شش جلد عبارت است از: "سوسکی خانم پر داره اگرچه شوهر داره، سوسکی خانم باغچه میخواد/ اتاق با طاقچه میخواد، سوسکی و سیل و بارون/ موشی توی بیابون، وای وای تله موش/ آقا موشه افتاده توش، تو سرمایه زمستون/ توی جوراب پنهون و سوسکی داره یه بچه /توی بقچه روی طاقچه" این مجموعه روایتی دقیق از قصه قدیم است که برای کودکان بیان شده است.
کاش ناشر قصه اصلی را هم چاپ میکرد
حسین فتاحی نویسنده و منتقد ادبیات کودک در حوزه تالیف و ترجمه آثار کلاسیک به فارسی برای کودکان، با تعریف ماهیت مجموعه سخن خود را آغاز کرد: «شاید بهتر باشد از ماهیت این کار و افرادی که این کار را انجام میدادند صحبت کنم. از قدیم رسم بود به قصه ها با نگاه خودمانی نگاه شود. از جمله شاهنامه فردوسی که یکی از شاهکارهای جهان است البته با نگاه خود فردوسی، آنچه الان از فردوسی میبنیم با آنچه در اصل بوده تفاوت بسیار دارد. نمونۀ معروف دیگر، داستان لیلی و مجنون است که نظامی عاشقانه و جامی عارفانه کار کرده اند. این داستانها هر کدام کارکرد خود را دارند در مثنوی، کلیله و دمنه و گلستان سعدی داستانهای مشترک میبینیم. ورژن جدیدی که خانم طاقدیس انجام داده اند همان کار با رویکردی جدید است که اهداف خاص خود را داشته است. قصه اصلی خاله سوسکه از این قرار است که، پدری از سوسکه سیر میشود و میگوید که نان خور نمیخواهم. از خانه پس خاله سوسکه بیرون میرود برای خود چادر و کفش درست میکند. بیرون از خانه با فراد مختلفی مواجه میشود. پاسخهای ریتمیکی که به افراد مختلف میدهد از نکات قدرت داستان است. در پایان به موش میرسد و قبول میکند که زنش شود.»
فتاحی ادامه میدهد:«به نظر من این قصه (حال توسط هر کسی خلق شده باشد) بسیارهنرمندانه است چون جوابها و سوالها ریتیمیک است و ترکیب آدم هایی در طبقات مختلف اجتماع را دارد. در کل نوعی آموزش برای مساله ازدواج است. برخورد پدر و مادر با فرزندان را آموزش میدهد. اول نگاه جامعه به زن را مشخص میکند که پدر دختر خود را از خانه بیرون میکند. سپس آموزش میدهد تا به کودکان خود بیاموزیم که گویش ما چقدر در برخورد با افراد موثر است. نکته دیگر این است که همه افرادی که با سوسکه مواجه میشوند انسان اند، از جنس او نیستند. همه اینها نکات آموزشی برای دختران و پسران دارد درباره دیالوگی که در ارتباط با دیگران برقرا میکنند. مساله ای که ما هنوز هم نیاموخته ایم.»
فتاحی با اشاره به تاثیر این قصه بر جامعه قدیم ایران میگوید:«این قصه تاثیر زیادی در زمان خود داشت، با هدف بود و ریتیمیک بودنش باعث ماندگاریاش شد. این روح کلی و مناشا اصلی کار است، طاقدیس ۶ داستان دیگر با همین رویکرد و شخصیتها کار کرد. اینکه ما همان روال را ادامه دهیم یا رویکرد جدیدی داشته باشیم دست نویسنده است. شاهنامه همان روال داستانی است ولی لیلی و مجنون با نگاههای مختلفی (عاشقانه و عارفانه) است. اندرسون نیز روی داستانهای واقعی کار میکرد. اینها هم امروز در اروپا به شکلهای گوناگون در میآید. نویسنده میتواند در قصه ها نگاهی امروزی بکار برد. »
در ادامه فتاحی به برسی هر جلد از مجموعه پرداخته و گفت:«در کتاب اول وقتی آقا موشه و خاله سوسکه با هم ازدواج میکنند، در مراسم ازدواج پرواز سوسک به خانواده موش برمیخورد و پرواز را برای سوسک منع میکنند. سوسک مدتی پرواز نمیکند ولی تصمیم میگیرد از این امکانش استفاده کند و پرواز کند. این آموزش مساله ای امروزی است. قصه دوم در یک خانه است که باید ویژگیهایی داشته باشد، پس آقا موشه مجبور به پیدا کردن خانه میشود. موشه در این حین با فروشنده وارد دعوا میشود ولی خاله سوسکه با زبان خوش مشکل را حل میکند. قصه سوم آقا موشه باید نان بیاورد، ولی موشه در باران گیر میکند و خاله سوسکه نگران میشود. موش مواظب سیل است تا خانه را از بین نبرد و خاله سوسکه مواظب است که وقتی موش میآید گلی نشود. این نشان دهنده فداکاری زن و شوهر است( مانند قصه اوهنری، هدیه سال نو ) نگاهی است که در هنرمندان دنیا وجود دارد. کتاب چهارم موشی دنبال غذا میرود و در تله میافتد، و خاله سوسکه برای نجات او میرود. اینجا از گربه کمک میگیرد (او را گول میزند) تا موشه را آزاد کند. البته باید ذکر کنم کلک زدن کار مناسبی نیست! کتاب پنجم، زمستان شده و غذا پیدا نمیکنند، ولی با وجود خطرات تصمیم میگیرند که به خانه انسانها بروند از آنجا غذا پیدا کنند. در اینجا با هم همکاری میکنند. قصه ششم داستان بچه دار شدن این دو است و نشان دهنده این است که کودک چیزهایی از هر دو (مادر و پدر ) دارد. به نظر من کار خوبی انجام شده است، کاش ناشر قصه اصلی را هم چاپ میکرد تا به زیبایی کار کمک کند چون الان در بازار چاپ خوبی از این داستان وجود ندارد. ایشان از سنت قدیمی که هنرمندان بزرگ انجام دادند کرده اند. قصه ای که به صورت کلی بیان شده را جزئی انگاری کرده اند.»
تا کودک بفهمد جهان خیلی گسترده تر از روابط انسانها است
فاطمه مشهدی رستم از سال ۶۴ وارد حوزه نویسندگی برای کودکان و نوجوانان شد. او منتقد دیگر مجموعه است.« به نظر من پرداختن به قصه های قدیمی کار هرکسی نیست جز نویسندگان قدری که در این حوزه کار میکنند. خود ناظر بودم که قصه قدیمی را تغییر داده اند ولی موفق نبوده و کاربردی برای امروز نداشت. نوشتن قصه های قدیمی، در نوع خود میتواند اقتباس تلقی شود. اقتباسی که باید از یک منظر تازه به آن نگاه شود. اگر فرد بخواهد طبق همان روال گذشته بنویسد، درست نیست مگر آنکه نویسنده با قلمش، ترفندهای جدیدی بوجود آورد تا در نسل جدیدی که میخواهند این داستان را بخوانند علاقه تولید کند. اینها همه نکاتی است که میتواند در موفقیت نویسنده کمک کند و داستان را از بیاتی خارج کرده و داستانی تازه بسازد.»
مشهدی رستم در ادامه گفت:«زمانی که صحبت این کار را شنیدم تصور کردم همان کتاب قبلی را بازگو میکند ولی وقتی کتاب به دستم رسید و رورق زدم دیدن داستانی که دست به دست چرخیده به قلم طاقدیس اتفاق تازهای در این سوژه افتاده است که به فال نیک گرفتم. نکات عمدهای که باید ذکر کنم، مساله اقتباس از داستان اصلی بود و جنبه تربیتی و آموزشی که در کل قصه ها، به آن پرداخته شده است. حتی از قصه اول که جنس مونث توسط همجنسش تحقیر میشود تا کودکان بدانند اگر مونث صاحب فکر و اندیشه نباشد نمیتواند مدیریت داشته و در جامعه فردی مفید باشد. نویسنده از پرواز برای نشان دادن شخصیت سوسک و پویایی آن استفاده میکند و اینکه چطور همجنس سوسک با بریدن بال میخواهد او را به ابزار تبدیل کند. اگرچه پیام و تحلیل قصه مقداری انسانی و بزرگسالانه است اما مانعی برای پذیرش محتوا هرچند برای کودک در همان حد سنی نیست. پیامی که میتواند به رشد و آگاهی کودک کمک کند. »
مشهدی رستم با اشاره به پیامهای مجموعه به سخنان خود ادامه داد:«یکی از نکات قصه ها آموزش روابط صلح آمیز در زندگی است. در کل روابط شخصیتهای کتاب به عدم شناخت افراد کنایه میزند. با خواندن این مجموعه کودک دریافت میکند که از طریق روابط صلح طلبانه و دوستانه است که میتواند با دیکران ارتباط برقرار کند. به کودک آموزش داده میشود که زمان مواجه مشکلات خود را نبازد و به تلاش خود ادامه دهد. مثبت اندیشی از دیگر مسائل آموزشی کتاب است تا بتوانیم ارتباطات خود را پیش ببریم و بهتر فکر کنیم. نکته بعدی نشان دادن و روابط دوستی با حیوانات است. در ایجا جای دارد خاطره ای از سهراب سپهری تعریف کنم، "سهراب سپهری در کاشان بود سوسکی بزرگ از کنار اتاق رد میشود، خواسته اند با دمپایی سوسک را بکشند ولی سهراب مانع شد. او گفت که سوسک مقصر نیست و این ماییم که محل زندگی او را گرفته ایم." تعیین هویت مشخص، دیگر نکته آموزشی است که در قصه ها اتفاق افتاده است.»
وی ادامه داد:«در کل به دو هویت مشخص معرفی شده به خوبی پرداخته شده است. اینکه ارتباط و نحوه زندگی و خواستهای این دو شخصیت چگونه است ( همدلی گذشت، همفکری و همکاری) انتقال مفاهیم لازم برای دوستی و محبت و انتقال پیامهای مثبت با اشاره به پایانهای خوش هر قصه که نویسنده قرار را بر این گذاشته است. نویسنده سعی دارد از طریق گفتگو و اعمال مهرآموز از کودکی در افراد فرهنگسازی انجام دهد. نویسنده بر اساس گفتگو اصطلاحها را که در بیان ظاهر خوبی ندارند، با ذوق در قصه جای داده است. "موش مردگی" اصلاحی که معمولا برای اعمال منفی استفاده میکنیم. اینکه طرف خود را به موش مردگی زد . قصه ها در ردیف قصه های سرگرم کننده اند. من در بررسی کتاب کودکان وقتی با قصه مواجه میشوم خود را کودک میکنم و میبینم که کتاب برای من خیلی از سوالات را ایجاد میکند و از پد رو مادر خود خواستار پاسخ برای آنها هستم.»
مشهدی رستم با اشاره به داستان قصه سوم، گفت:« من روی قصه سوم به عنوان شاخص ترین قصه تمرکز کردم که با داستان تهیه قارچ توسط موش و تهیه غذا برای سوسک در روزی بارانی است. باران سریع میشود، موش چاله میکند که آب سوسک را نبرد و سوسک چاله میکند تا موشی در آب غرق نشود. این کار نهایت گذشت، ایثار، محبت و همدلی را میرساند و به کودک آموزش میدهد که بدون بحث و جدال نا آگاهانه برای هر مساله، به ریشه ها پرداخته و مساله را بررسی کند. کودک رابه چالش بزرگی برای فکر کردن میکشاند تا نکات مهم و پرمحتوا را بیرون بکشد. تا بفهمد جهان خیلی گسترده تر از روابط انسانها با یکدیگر است. کودک باید بداند در جهان مسائلی است که باید ببیند و کشف کند .»
در ادامه جلسه معمار با طرح سوالاتی از منتقدان، نظر آنها را درباره مجموعه پرسید:
معمار : به نظر شما این داستان تا چه حد توانسته است با ادبیات کهن و کودکان امروز ارتباط برقرا کند؟
فتاحی: «پیام قصه اصلی (قدیم) عام است و مخاطبان عموم هستند. میتوان در خانوادهای کودک پنج ساله و دختر بچه و مادربزرگی که داستان را تعریف میکند از داستان استفاده کنند. استفاده از قصه های قدیمی اگر با برداشت و به روزرسانی باشد میتواند تاثیر مفیدی داشته باشد. این قصه نشان دهنده سطح فکر جامعه است. قصه فقط یک کارکرد ندارد، سطح فرهنگ را نشان میدهد و هم آموزش میدهد. قصه دوم تا پنجم برای کودکان اموزش دهنده است. اگر در دوقصه اول و ششم هم مسائل خاص کودکان بود خیلی بهتر میشد. در قصه اول میتوانست از مسائل نمادین استفاده کند. این مساله برای کودک نیست بلکه برای نوجوانان است. »
فتاحی در ادامه سخنانش به برخی از مشکلات مجموعه اشاره کرد:« برخی اشتباه های چاپی در کتاب وجود دارد که تاثیر بزرگی بر خواننده میگذارد، (مثال صفحه ۲۲ ) شعرها را اگر شاعر مینوشت، بهتر نوشته میشد. (در صفحه ۲۴ ) در رسم الخط بعضی کلمات "می " به فعل چسبیده است. نکاتی جزئی مانند "یک روز کله سحر" نوشته شده است، روز که سحر ندارد. این مجموعه میتواند اقتباسی خوب در زمینه کودکان باشد، خیلی خوب کار شده و میتوانست خوبتر باشد. تصویرگری هم همینطور. آقا موشه شکلی از موش دارد ولی خانم سوسکه مثل دختر است. خاله سوسکه از آن سوسکهای حمام خارجی نیست. این سوسک سیاه در شهرهای مرکزی ایران است که سنگی اند و بال برای پرواز ندارند، تمیز اند چون در ریگ صحرا زندگی میکند. اگر آن سوسک را نشان میدادید کودکان میتوانستند ارتباط بهتری با سوسکه برقرار کنند. »
معمار: با توجه به اینکه ادبیات کودک ما بعد از انقلاب به سمتی رفت که بیشر آموزشی باشد تا سرگرم کننده، خانم مشهدی رستم این اثر را چگونه ارزیابی میکنید؟
مشهدی رستم: «قطعا نویسنده وقتی داستانی را می آفریند در ذهن خود به قواعد و نارسایی هایی رسیده است؛ جایشان را خالی دیده و حال با سوژه ای که برایش سرزیر شده، قصه راروی کاغذ میآورد. گاهی نکته آموزشی این قصه (هدفمند یا بدون آگاهی) غالب میشود یا بعد تنوع و سرگرمی روی بعد آموزشی غالب میکند. این مجموعه قصه ها تلفیق این دو است. البته دردسته بندی که برای گروههای سنی داریم. کودک دوره دبستان خود میتواند یکسری از مسائل را به خوبی بخواند، بستگی دارد که خواننده مجموعه جزء کدام دسته باشد آموزش و سرگرمی دراین کتاب وجود دارد و مخاطب است که مشخص میکند کدام نوع خواهد بود. کودک ممکن است فهیم باشد و اولیایی با فرهنگ داشته باشد، پس روی مسائل آموزشی کتاب تمرکز میکند. ولی اگر اولیا ما به صورتی باشد که کتابی از دکه میخرند و به جنبه ظاهری کار توجه دارند، مجموعه میتواند به نوعی وجه سرگرمی داشته باشد.»
معمار: در هر جلد برای شخصیتهای داستان مشکلی پیش میاید که با مشارکت این دو رفع میشود. در زندگی عادی هم جوانان با مشکلات زیادی مواجه میشوند . شکایت و گله خود را به پدر و مادر خود میگویند و آنها با بی حوصلگی به آنها پاسخ میدهند. به نظر شما نحوه برخود این کتاب با مشکلات و راهکارهای ارائه شده اش چیست؟
فتاحی: «قصه هرقدر غنی تر باشد باور را در ذهن خواننده به وجود میآورد. هر مساله ای که بخواهیم جاودانه شود و تاثیری بلند مدت داشته باشد باید به ادبیات تبدیل شود. در تربیت نسل امروز اگر چیزی وجود دارد، نقش مثنوی، گلستان و ... است. خدا حتی در قران و کتابهای قدیمی تر، مسائل مهم را با قصه بیان کرده است؛ فقط در مسائل حقوقی به صورت امری صحبت کرده است. اگر بتوانیم حرف خود را لابلای قصه بیان کنیم کودک خود به نتیجه میرسد، این نتیجه گیری ماندگار است. همه مردم جهان دنبال این مساله اند. حتی ریاضی و جغرافیا را با ادبیات آموزش میدهند. ادبیات ظرفیتی دارد که میتوان با آن همه چیز را به کودکان آموزش داد. اگر سعی کنیم کتابهای آینده از کتاب امروز بهتر باشد به معنی رشد ادبیات است. کتابی که نمره اش بیست باشد هنوز نوشته نشده است.»
کاش این نشست ۳۰ سال پیش اتفاق می افتاد
سوسن طاقدیس با بیان اینکه بیش از ۳۰ سال است که این مجموعه را نوشته است، با تاسف اعلام کرد:« چه خوب بود این جلسات در آن زمان اتفاق می افتاد من در آن زمان میتوانستم کارهای بهتری بنویسم.»
معمار: چه شد که تصمیم گرفتید این کتاب را بنویسید آیا این مجموعه ویرایش شده است؟
طاقدیس:«بله ویرایش مختصری داشتم که الان افسوس میخورم کاش ویرایش مفصلتری انجام شده بود. وقتی به این قصه نگاه میکنم که بعد از ۳۰ سال، آنی داشته که چنین موررد نقد و بررسی قرارگیرد، به خود میگویم کاش زودتر و بیشتر از اینها به این کتاب توجه میکردیم. در این ۳۰ سال میلیونها کودک داشتیم که میتوانستند این کتاب را بخوانند. اگر سیاست گذارهای کشور توجه بیشتری به این مسائل میکردند شاید می توانستیم به خیلی از اهداف فرهنگی برسیم. ادبیات کهن ما را آنقدر بازنویسی کرده اند که بهتر است بازنویسی را کنار بگذاریم. باز آفرینی را دوست ندارم مگر اینکه بتوانم درباره آن مساله خلاقیت انجام دهم. به نظر من اشتباه بزرگی است که اگر نویسندهای خلاقیت نوشتن متون جدید را داشته باشد ولی به بازنویسی متون کهن بپردازد. کسی که بازنویسی میکند کاری نکرده و آنچه بوده را تکرار کرده است. کسی چیزی به فرهنگ و ادبیات کشور خود اضافه کرده است که خود چیزی خلق کرده بادشد و اگرنه باقی کارها تقلید است.»
معمار: این تصاویر تا چه حدی توانسته به فهم و درک داستان کمک کند؟
سمیه علیپور تصویرگر مجموعه به این سوال معمار پاسخ داد:« وقتی اینکار را آقای ناصری در اختیار من قرار دادند سوسک از همان سوسکهای ایرانی بود. من دو سه ماه تحقیق کردم، متوجه شدم که کتاب به زمان قاجار بر میگردد که بیتصویر بود. کتابهای بعدی سوسکی با شش پا و خالهایی در دست دیده شد. (سوسکی رئالیستی با مشخصات آن) وقتی خواستم کار را شروع کنم با توجه به کودک درونم سعی کردم بخشهای مخاطب گریز سوسک را حذف کنم. اگر دقت کنید سوسک زنی قاجاری است برای اینکه در تحقیقاتم مشخص شد این داستان برای آن زمان است. پس در تصویر رفتم به سوی نماد و سعی کردم سوسکم موجودی دوست داشتنی باشد. با وجود همه این تلاشها (چون این کتاب ۴ سال است که منتشر شده است) هنوز برخی میگویند که آقا موشه زیباتر از خاله سوسکه است. با توجه به ارتباطم با مخاطبان در فضای مجازی ، متوجه شدم که این خاله سوسکه را دوست داشتند. سعی داشتم که موجودی دوست داشتنی را تصویر کنم. »
معمار: تصویرگری متون کهن باید به چه شکل باشد؟
علیپور:وقتی متنی به تصویرگر سپرده میشود، خود متن میگوید که باید به چه صورت تصویرگری شود. زمانی در داشتان مشخص میشود که چه دوره زمانی مد نظر است، که تصویرگر باید در همان زمان تصویرگری کند. این داستان بازه زمانی مشخصی نداشت برای همین بایدی وجود نداشت که سوسکه برای حال باشد یا به صوتی زنی قاجاری تصویر شود.
معمار :چه ضرورتی احساس کردید که به این حوزه پرداختید؟
حمیدرضا سید ناصری به این سوال پاسخ داد :« به عنوان ناشر یکی از نیازسنجی هایی که در حوزه کودک برای مخاطب هاداریم، قصه است. با خواندن قصه، میتوان قدرت تخیل کودکان را تقویت کرد. نظر خیلی از کارشناسان اینطور است که از کودکان افرادی با اطلاعات زیاد نسازیم بلکه اجازه دهیم که آنها قصه و رمان بخوانند تا قدرت تخیلشان تقویت شود. بازنویسی متون کهن برای نوجوانان مناسب است. ویژگی قلم طاقدیس، کودکانه و روان بودنش است. این مجموعه خیلی قوی است که نیازی به ویراستاری ندارد با تصویرگری، کار قدرت بیشتری بدست آورد. کلا قصه ها مانند آنچه برای کودکان داریم با نثر روان نوشته شده است.»
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.