داخلی
»اخبار کتاب
صدرالدین عینی همزمان با نیما یوشیج، نخستین شعر نو را سرود
به گزارش لیزنا، صدرالدین عینی (1954- 1878) نامورترین چهره و در واقع بنیانگذار ادبیات و فرهنگ تاجیکستان، از کسانی است که میان ادبیات پیش و پس از انقلاب اکتبر پیوند ایجاد کرده است. به دلیل اهمیتش در تاریخ و فرهنگ تاجیک او را به نام «استاد» یا «پدر» ملت تاجیک میشناسند. وی نیمی از عمر را در عصر تحجر امیرسالاری بخارا پشت سرگذاشت و در نیمه دو حیات خود برای رهایی از عقب ماندگی فرهنگی و اقتصادی تلاشهای بسیاری از خود نشان داد.
عینی فرزند «سعید مراد خواجه» بود و در 15 آوریل سال 1878 درشهرستان غِژدُوان ولایت بخارا در خانواده ادب پرور و با معرفت به دنیا آمد. پدرش کشاورزی جزء بود که گاهی به صنعتگری نيز ميپرداخت، در عين حال در ادبيات و نويسندگي هم چيره دست بود. پدر وی در ایام کودکی، فرزندانش را با علوم دینی و دنیوی و با آثار بزرگان ادبیات فارسی- حافظ و سعدی و بیدل و نظامی و صائب آشنا نموده و بزر محبت به علم را در قلب آنان کاشت که استاد عینی در آثار خود از جمله در «مکتب کهنه» و «یادداشتها» به این موضوع اشارههای فراوان داشته است. پـدر عينـی باسـواد، دوسـتدار ادبيات و هنرمند بوده و منتخباتی از غزليات حافظ، نوايي و صـائب را بـا دسـتخط خود نوشته است كه با مطالعة آنها اولـين جرقـههـای ادبـی در ذهـن عينـی كوچك زده ميشود.
صدرالدین در یازده سالگی پدر خود را از دست داد. زمانی که 12 سال داشت با نیت تحصیل از «غژدوان» راهی بخارا شد. او برای تهيه خوراك و گذران زندگی تحصيلی خود بـه مدت نوزده سال تحصيل در بخارا به انواع خـدمتكاری در حجـرههـا و منـازل تـن ميدهد. صفحات زيادی از يادداشتها بـه ايـن موضـوع اختصـاص دارد. در جـايی مینويسد:
«با همان لباسهايی كه از صحرا پوشيده بودم، خدمت مي كردم .... هنوز بیمسحی [پـاپوش چرمی زمستانه] بودم و كفش سرپايی محلی آبگذرم كيها دريده رفته بود كه پنجههای پايم از نوكش برآمده ميیايستاد. در وقتهای باران و برف و لايگری با وكيل خـرج روزی چنـد بار به بازار با همان كفش ميبرآمدم كه خريـدهای او را برداشـته بيـارم. بـا آن كفـش در كوچههای بيسنگفرش و بيپيادهگرد بخارا، راه رفتن بسيار دشوار بود، گاهاً يك پـای آن كفش در لای بند شده از پايم جدا گرديده از خودم يك قدم پس میماند... رفته رفته كـار به جايی رسيد كه در كوچههای پر لای، كفشهايم را از پا كشيده به دست گرفتـه از دنبـال وكيل خرج پابرهنه میدويدم... .»
عینی از همنشینی دانشمندان و فاضلان آن روزگار- «شریف جان مخدوم صدر ضیا»، پدر «محمد جان شکوری»، «احمد دانش»، متفکر و نویسنده و شاعر مشهور و و مولف «نوادر الوقایع» و چندین اثر ارزشمند دیگر،... و حرکتهای تجدد خواهی آن زمان بهره تمام برد و این آشناییها در اندیشه و افکار استاد عینی اثر فراوان باقی گذاشت.
هنگام تحصیل در مدارس بخارا، زندگی سختی را پشت سرگذاشت. او خواندن و سرودن شعر را وجهه همت قرار داد و عینی تخلص خود برگزید. مطالعه نوادر الوقایع احمد دانش، در روحیه وی تحولی شگرف پدید آورد و باورهای پیشین او را متلاشی کرد. با خواندن روزنامه حبلالمتین و چهرهنما نگرش او نسبت به حکومت و ارکان سیاسی آن زمان به کلی تغییر یافت. عینی بمانند بسیاری از روشنفکران آن روزگار به «تجددگرایان» پیوست و حمایت خود را از گسترش تعلیمات اعلام داشت.
وی به دلیل ستمهایی که حکومت وقت آن سرزمین بر پارسی زبانان روا میداشت، مدتی هوادار انقلاب سوسیالیستی روسها شد که شعار حمایت از تودهها را سر داده بود؛ هرچند بعدها با شناخت ماهیت انقلاب شوروی، از این کرده خود ابراز پشیمانی کرد.
ماننـد بيشتر روشنگران آن روزگار به معـارفپـروران، نوگرايـان يـا جديـديان پيوسـت و حمايت خود را از آموزش و علـم ابـراز نمـود. در 1910 مخفيانـه بـا سـه تـن از همفكرانش جمعيتی به نام تربيت اطفال تأسيس كردند كه شاگردانی را برای تحصيل علم در كشورهای روسيه و تركيه تربیت نموده و روان آنجا ميكردند.
در سال 1918 به سمرقند رفت و برای سقوط حکومت ارتجاعی امیر بخارا کوشید و در همان سال مرثیهای در سوگ برادر مقتول خود سرود که از مهمترین اشعار تاجیک به شمار میآید، وی در انتهای این مرثیه سقوط رژیم حاکم را پیشگویی کرده است. عینی در فاصله 1918 تا 1924 با مطبوعات همکاری داشت.
وقتی در بخارا و سمرقند و دیگر شهرهای آسیای میانه نشریههای فارسی زبان و ترکی زبان مثل «بخارای شریف»، «آیینه»، «ترجمان»، «بیداری تاجیک»، «شعله انقلاب»، «توران»... پدید آمدند و در افکار مردم تحول ایجاد کردند عینی بر اهمیت روزنامه بیشتر تاکید نمود و در مقاله «قوم تاجیک و روزنامه» بر این مهم اشاره نمود: روزنامه هر قوم زبان آن قوم است و هر قومی که روزنامه ندارد گویا زبان ندارد.
در حدود سال 1920 اثر منثور خود، «جلادان بخارا» را نوشت که برای نخستین بار در سال 1922 در مجله انقلاب به زبان ازبکی و سالها بعد یعنی در سال 1935 به تاجیکی منتشر شد. عینی پس از نوشتن کتاب «آینه» سرگذشت تاجیک کم بغل، که در آن از زندگی مردم ساده تاجیک و تحولات دهه 1920 سخن میراند، «داستان غلامان»(1934) را نوشت که در نویسندگی او مرحله ای کمالی به شمار میرود.
عینی در تالیف آثار تاریخی نیز دست توانایی داشت و دو رساله مفصل او- «تاریخ امیران منغیتیه بخارا» (تاشکند،1923) و «تاریخ انقلاب بخارا» (مسکو،1926) گواه این امر است و مطالعه این دو اثر ثابت میسازد که عینی مورخ بزرگ است به گفته دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی، دانشمند فرهیخته ایران که او را در کتاب شاعر آئینههای خویش بلعمی زمان نامده است، تایید میشود.
عینی تقریبا استاد و راهنمای همه ادیبان تاجیک و بسیاری از ادبای اوزبک در دوران پس از انقلاب بود، به طوری که او را نه تنها از خلال آثار خودش، که از طریق آثار دیگر ادیبان تاجیک و اوزبک نیز میتوان باز شناخت.
از میان شعرهای سالهای جنگ جهانی دوم « قصیده جنگ و ضفر » و « مارش انتقام » او شهرت یافته است.
عینی در کار زندگینامهنویسی هم اهتمام داشت. زندگینامههای «مکتب کهنه» (1936) و «مختصر ترجمه حال خودم» (1940) روزگاری کودکی و زندگی در روستاها را تصویر میکند. کتاب پرحجم و پر آوازه «یادداشتها» (1950تا 1954) که آخرین فعالیت ادبی او به شمار میرود، برگیرنده نکتهها و گوشههایی از مراحل مختلف زندگی او و حیات اجتماعی تاجیکان در روزگار نویسنده و از زمره شاهکارهای نویسندگی تاجیکی است. استاد عینی هر چند در اوایل با تخلصهای «جنوبی»، «مفلسی» و «محتاجی» اشعار سنتی، از جمله غزل و رباعی و مخمسها سروده است ولی بعدها بنا به نوشته خود او در کتاب چهار جلدی «یادداشتها» تخلص «عینی» را بر میگزیند. این کتاب مهم و خطیر از آثار نویسندگان پیشین زبان فارسی مانند چهار مقاله عروضی، گلستان سعدی، بدایع الوقایع واصفی، و نوادر الوقایع احمد دانش تاثیر پذیرفته است. این اثر بحق گنجینهای است از زبان و فرهنگ مردم تاجیک که در آن ضرب المثلها، حکایتها، تعبیرات و گفتههای عامیانه جابجا درج گردیده و بر شیرینی زبان و حسن تاثیر آن افزوده است. تا کنون به چندین زبان و از آن جمله فرانسوی ترجمه شده است.
مهمترین اثر عینی همانا «نمونه ادبیات تاجیک»، تذکره شعرای فارسی زبان آسیای میانه است که در سال 1925 با مساعدت ابوالقاسم لاهوتی در مسکو با خط و زبان فارسی منتشر شد.
استاد عینی در ماه ژوئیه سال 1954 در شهر دوشنبه دار فانی را وداع گفت و آرامگاهش در این شهر قرار دارد.
استاد عینی در شعر را به عنوان ابزار مبارزه علیه امارت بخارا قرار میدهد و در زمانی که موج نو بیداری و تجدد خواهی تمام شرق را فرا گرفته بود، دست به سرودن نخستین شعر نو خود کرد که «مارش حریت» عنوان داشت:
ای ستمدیدگان، ای اسیران
وقت آزادی ما رسید
مژدگانی دهید، ای قیران
در جهان صبح شادی دمید
این شعر را «عینی» در کاگان (از شهر های اطراف بخارا) در هوای سروده «مارسیلیزه»، سرود ملی فرانسه سروده است و میتوان گفت استاد عینی همزمان با نیما یوشیج، پدر شعر نو ایران نخستین شعر نو را سروده است.
او دوستدار بزرگ موسیقی و دلبسته گونههای سنتی آن بود و درباب این هنر چندین رساله آموزشی نوشت. در توصیف مناظر و چشم اندازها چهره و هیات و خلقیات قهرمانان آثار خود چیره دست بود، از این حیث کارهای وی را به آثار بالزاک مانند کردهاند.
استاد در تاسیس مدارس و مکاتب جدید نقش مهم داشت و خود کتاب «تهذیب الصبیان» که الفبای سواد برای دانش آموزان آن روزگار بود را نوشت.
عینی عضو افتخاری آکادمی علوم ازبکستان، عضو ریاست اتحادیه نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی، دکترای افتخاری دانشگاه دولتی شهر لنین گراد روسیه، آکادمسین و برنده جایزه دولتی تاجیکستان درسال 1950 شد.
عيني از انقلاب اكتبر 1917 به بعد به سبب خدمت به حزب كمونيسـت شـوروی از طرف مقامات حكومتی در مناصـب مهـم دولتـی قرارگرفـت و پـس از اسـتقلال تاجيكستان در سال 1929 از احترام شامخی برخـوردار بـود و مـدالها و القـابی را كسب كرد. برخی از اين مناصب، مدالها و القاب به ترتيب تاريخي عبارتاند از:
-- 1920 رئيس انجمن تاريخ و ادب (فرهنگسـتان) تاجيكسـتان كـه خـود پيشـنهاد تأسيس آن را داده بود و پس از آن برنامة أت ليف چند كتاب را پيشبيني كرد.
-- 1923 عضو كميتة اجرايية مركزي جمهوری بخارا.
-- 1929 تا 1938 عضو كميتة اجراييه مركزی تاجيكستان
-- 1934 تا 1940 نمايندة شورای عالي شهر سمرقند و دوشنبه در طی چندين دوره
-- 1937 و 1947 نمايندة شورای عالی تاجيكستان
-- 1943 عضو افتخاري آكادمی علوم ازبكستان
-- 1951 رئيس آكادميهای علوم تاجيكستان 1954
-- نمايندة شوراي عالی اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی
-- 1934 اخذ نشان بيرق سرخ زحمت از اتحاد جماهير شوروی سوسياليستي
-- 1940 دريافت عنوان افتخاري خادم خدمت نشان علم جمهوری
-- 1941ـ1948 و 1949 دريافت سه مدال لنين
-- 1949 دريافت درجة علمی و عنوان دكتری از طرف شوراي علمی دانشگاه دولتی لنين
-- 1950 جايزة دولتی اتحاد جماهير شوروی سوسياليسـتی بـرای كتـاب يادداشـتها
او همچنين نخستين رئيس فرهنگستان علوم، ملقـب بـه قهرمـان ملـت از طـرف رئيس جمهوري تاجيكستان، ملقـب بـه پـدر ملـت، يكـی از آغـازگران تحقيقـات جامعـهشناسـی تاجيكسـتان در قـرن بيسـتم، از بنيانگـذاران زبـانشناسـی نـوين تاجيكستان، از نخستين تاريخ شناسـان دورة نـوين تاجيكـان، از پيشـاهنگان انـواع مختلف نگارش از قبيل رمان، داستان كوتاه، طنز، هجو، تـاريخ، افسـانه، قصـههـای عاميانه، فولكلور، ادبيات شفاهی، لغتنويسی، گزارشنويسي، فرهنگنويسی، كتابهای آموزشی، كتابهای سياسی، يادداشتنويسی، شعر انقلابی، پژوهشهای علمـی، تـاريخ ادبيات، زبانشناسی، نقد ادبی، نمايشنامهنويسی، تحقيقات ادبی و تذكرهنويسی اسـت.
در اتحاديه نويسندگان تاجيكستان، جايزة استاد صدرالدين عينی سالی يك بار به پديدآورندگان بهترين اثر ادبی در نثر اعطاء میشود.
در تاجیکستان شهرستان، خیابان، کوچه و تئاتر و موسسههای فرهنگی بسیاری نام او را گرفتهاند و مجسمه شاعر در شهر دوشنبه قرار دارد، موزه شاعر نیز در این شهر و در شهر سمرقند موجود است.
در زیر، چند سروده از او را بازخوانی میکنیم.
ایام بهار و بامدادی
وقت فرح است و گاهِ شادی
برجانب مرغزار بینی
هرسو گل و لاله زار بینی
هست آبِ روان، روان به هر سو
سبز است ز سبزه ها لبِ جو
از بوی گل و گیاه نوخیز
بادِ سحری است عنبرآمیز
گل خرم و برگِ تاک خرم
از سبزه تمام خاک خرم
زنبورِ عسل کشد ز هر سو
شیره ز شکوفه های خشبو
گنجشک به سعی خویش، دانه
از دشت بَرَد به سوی خانه
خواه مور است و خواه مار است
غرق عمل است و محو کار است
عیب است که آدمی در این حال
بیکار به گوشه ای بخوابد
دنیا همه گشته است فعال
او بر کاری نه بر شتابد
سروده زیر هم یکی از زیباترین آثار صدرالدین عینی است که در مرثیه کشته شدگان بخارا (از جمله برادر خود) سرود.
یارب آن خانه بیداد و ستم ویران باد
یارب آن محکمه جور، مزارستان باد
یارب آن تخت که شد باعث بدبختی ما
ریزه ریزه شده با خاکِ سیه یکسان باد
یارب آن تاج که زیبِ سرِ خونخواری شد
با سرِ صاحبِ خود، زیبدهِ زندان باد
یارب آن قصر که عشرتگهِ جلادان است
پاره پاره شده در زیرِ زمین پنهان باد
یارب آن زُمره که امروز تحکم دارد
سرنگون گشته، به خون خودشان غلتان باد
کین همه ظلم به دوران که بدین وحشت رفت
بهر آمادگی عشرتِ آن حضرت رفت
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.