داخلی
»اخبار کتاب
انتشار نمایشنامههای مدرن «هنریک ایبسن»
به گزارش لیزنا بر اساس اعلام روابط عمومی انتشارات مهراندیش، برگردان این آثار از زبان نروژی توسط میرمجید عمرانی و ویرایش آنها توسط مهدی سجودی مقدم انجام شده است.
«هِددا گابْلِر»
هِددا گابْلِر هنوز شگفتی برمیانگیزد و همه را انگشتبهدهان میکند. شمار زنانِ نگارخانه ایبسن اندک نیست، ولی هددا گابلر چیز دیگری است: تیمسارزاده نازپروردهای که از میان پرشمارِ خواستگاران خویش همسری برگزیده که خانه زن وزیر را برایش خریده و به سفر ماهعسلِ ششماههاش برده و ...
از بیرون همهچیز چشمنواز است: هددا کم ندارد و داشتههایش رشکبرانگیز است، ولی چیزی در زندگی کم دارد که نه کسی میبیند و نه اندک کسانی هم که میبینند، آن را و کاری را که با درون یک زن میکند، آنچنانکه بایدوشاید درست ارزیابی میکنند. این، سوگناک است و سوگآفرین. هددا گابلر آدم را به یاد مثلِ خودمان میاندازد: تومون خودمون رو میکُشه، بیرونمون مردم رو.
این کتاب با ۱۳۲ صفحه و با قیمت ۱۶ هزار تومان روانه بازار شده است.
«استادِ بنّا سولْنِس»
«استادِ بنّا سولْنِس» داستان آدم بلندپرواز بختیاری است که میسازد، بالا میبرد، بالا میرود، بر بالای ساخته خویش میایستد، باز آرزوی بالاتر رفتن، او را به اوجهای تازهتری فرامیخواند و او این فراخوانها را به جان میپذیرد. به چه بهایی؟ کسی چه میداند؟
او بهجایی میرسد که همه را در فرودست خود میبیند و بیم برش میدارد. هزارها دست را میبیند که آمادهاند به سویش دراز شوند و به زیرش کشند. هر چه بالاتر میرود، بیم از بلندی و دستهای ناپیدا در او بالاتر میگیرد، آنچنانکه دیگر آنها را در همهچیز و همهکس پیرامون خود میبیند.
به ساخته زیر پای خود مینگرد. پا بر سر و شانه و تن دیگران دارد، چنانکه گویی نه با سنگ و آجر و خاک، که با تن و جان و روان دیگران ساختوساز کرده است. به خود مینگرد. تن و جان خود را زخمناک میبیند. اینک آگاه از اینکه «این عجوزه عروس هزارداماد است»، بهروشنی میبیند که بدبیاری روزی از راه میرسد و در پاسخ به ستایشگری که از خوشبختی او یاد میکند، زبان میگشاید: «ولی من بهِتون میگم این خوشی به چی میمونه! به این میمونه که یه تکه بزرگِ پوستِ این جای سینه آدم رو کنده باشن. اونوقت یاورها و نوکرها هم میرن و تکههایی از پوست آدمهای دیگه میکنن تا زخم من رو هم بیارن.»
این کتاب با 125 صفحه و با قیمت ۱۶ هزار تومان روانه بازار شده است.
«اَیُلف کوچولو»
تک فرزندِ خانواده جوانی از روی میز به زمین میافتد و برای همیشه از یک پا آسیب میبیند. آسیبِ فرزند چون دانه هرزهگیاهی است که بر زمینی آماده فرومیافتد. در خاموشی و هراسِ درونی پدر و مادر دانه جوانه میزند و به گیاه زهرناکی فرامیروید که از هر سو راه بر شادی و خوشی و سپس زندگی روزانه میبندد. کار آن جایی بالا میگیرد که کودکِ شَل در آب دریا جان میدهد. اینک هرزهگیاه زهرناک نه تنها پیرامون، که درون را هم گرفته و زهر و بوی بیماریآور خود را به هر سو پراکنده است. احساسِ گزنده و آزارنده گناه همه جا را پر کرده است. ولی کیست که پذیرایش شود و شانه به زیرش دهد؟ هر کس آن را از خود میراند و دوش آن یکی را نشان میدهد. اگر شانهها پس مینشینند، گناه ولی پس نمی نشیند، دامن میگسترد و چون دود به همه پستوهای جان آدمها راه میگشاید و همه چیز را جان و زبان میبخشد و به میان میکشد. رازها چون درختی خزانزده در سرِ راهِ بادی تند و سرد برهنه و آشکار میشود و آدمها چهره تازهای از خود و پیرامونیان خویش به چشم میبینند و در سوگ و شگفتی، با پرسش پایانی روبهرو میشوند: چه باید کرد؟ به کجا، به کدام سو باید نگاه گرداند؟ ایبسن پاسخ خود را دارد.
این کتاب با 98 صفحه و با قیمت 13 هزار تومان روانه بازار شده است.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.