داخلی
»مطالب کتابداری
»ستاد خبری ۲۵
کودکان و فضای مجازی
به گزارش لیزنا (ستاد خبری بیست و پنجمین هفته کتاب ایران)، هومن عباسپور ، پژوهشگر ادبیات، به مناسبت هفته کتاب در یادداشتی مسئله کودکان و گسترش فضای مجازی و چلش های آن را بررسی کرده است.
در یادداشت عباسپور آمده است:
وقتی پدربزرگ ما میخواست بداند فلان شعر از کدام شاعر است، ناچار بود مجموعهای از کتابها را زیرورو کند تا بلکه سرنخی بهدست بیاورد، ولی امروز نوهاش با یک گوشی میتواند در فضای مجازی با سرعتی بسیار بیشتر اطلاعاتی را، فارغ از درستی یا نادرستی آن، کسب کند. اگر پدربزرگ میخواست دربارۀ شهری اطلاعاتی پیدا کند، میبایست به اطلسها و منابع جغرافیایی دیگر مراجعه میکرد ولی نوهاش امروز، فقط با تایپکردن نام آن شهر، با سرعتی بسیار بیشتر نهتنها اطلاعاتی دربارۀ آن شهر کسب میکند، بلکه تصاویری از آن شهر را میبیند.
فارغ از اطلاعاتی که فضای مجازی در اختیار مراجعهکننده میگذارد، فضایی جذاب برای مراجعۀ تفریحی برای همۀ مردم فراهم میکند. فضای مجازی با طراحیهای متنوع سایتها و حتی آگهیهایشان آنقدر جذاب است که تا مخاطب به خود بیاید، میبیند چند ساعتی گذشته و او مشغول جستوجو بوده است. چهبسا کسی چنین فرایندی را با دردستداشتن ریموت و کانالبهکانال کردنِ شبکههای تلویزیونی مقایسه کند، اما آنچه فضای مجازی را از صدها شبکۀ تلویزیونی ممتاز میکند امکانات بسیاری است که در ادامۀ این نوشته به آنها اشاره خواهد شد.
کودکان بابت دسترسی به فضای مجازی و بهرهگرفتن از مطالب و اطلاعات و مشغولشدن در آن فضا هزینهای اندک میپردازند و تازه اگر والدینشان برایش هزینهای بپردازند، بابت آن هزینۀ اندک، نمرۀ بالای فلان درس یا معدل بالای دانشآموز را از او طلب نمیکنند، درحالیکه پدر همان کودک در قبال تصاحب دوچرخه در روز تولدش یا حتی عینک آفتابی و کلاه میبایست نمرهای میآورد که والدین او را برای خریدن این لوازم مجاب کند.
وقتی کودک کتاب درسی یا هر کتابی بهدست میگیرد، با مطالبی مواجه میشود که «دیگران» برایش نوشتهاند. وقتی پای تلویزیون مینشیند، برنامهها را باید مطابق زمانبندی و ترتیب (کنداکتور) شبکههای تلویزیونی ببیند. او درواقع برای خواندن و دیدن «انتخاب شده» و هیچ تأثیری در نوع و محتوای مطالب کتاب یا ساعت پخشِ برنامۀ دلخواهش ندارد، ولی فضای مجازی به او امکان میدهد که هر سایت یا هر بازیای را که دلخواه اوست برگزیند و، بهشرطی که بزرگترها او را نهی نکنند، در هر ساعت از شبانهروز هر آنچه میخواهد بجوید. حالا دیگر خود اوست که «آنچه میخواهد برمیگزیند» و منتظر دریافت و مصرفکنندۀ یکسویۀ اطلاعات و مطالب و بازیها و سرگرمیها نمیماند.
وقتی روزنامه میخوانیم یا تلویزیون تماشا میکنیم فقط مصرفکنندۀ مجموعهای از اطلاعات هستیم و هیچ اطلاعاتی از طرف ما به رسانۀ موردنظر فرستاده نمیشود، مگر اینکه خودمان فیلمی یا خبری تهیه کنیم و تازه اگر رسانه آن را تأیید کند یا ما آنقدر اعتبار داشته باشیم، ممکن است اطلاعات ما را درج کند اما، در فضای مجازی، هر کس در هر بحثی میتواند شرکت کند، دربارۀ هر موضوعی که به بحث گذاشته شده نظر بدهد و غالباً نظرش در کنار نظر دیگر شرکتکنندگانِ در بحث درج میشود، مگر اینکه کسی مطلبی نامربوط یا مستهجن یا کاملاً خلاف منظور صاحب بحث بنویسد و نخواهند آن نظر در فضای مجازی منتشر شود، وگرنه غالباً صاحبانِ بحث، ازجمله صاحبان سایتها و شبکههای اجتماعی، از درج نظرهای بیشتر استقبال میکنند. هرکسی که سایتی دارد و بحثی در میان میگذارد از بیاعتنایی دیگران بیشتر آسیب میبیند تا حتی درج مطالب ضعیف یا نه چندان بهدردبخور و تکراری.
شرکتکردن مخاطب در بحثها را باید از دو طرف دید: از یک طرف، از دیدِ صاحب بحث که موضوعی یا یادداشتی نوشته و از دیگران نظرخواهی کرده و از طرف دیگر، از دید کسی که آنقدر احترام احساس میکند که در یک بحث ابراز نظر کند و خود را صاحب حقی میداند که فقط گیرنده نباشد و در هر موضوعی خود را مطرح کند. این بهمیانکشیدن مخاطب تغییری اساسی در مدیریت رسانه است که پیش از آن هرگز به این شکل و وسعت سابقه نداشته است.
در چنین فضایی، کودکان و نوجوانان در بحثهایی شرکت کنند که نسلهای پیشین وجودِ آنان را جدی نمیگرفتند و بدتر اینکه آنان را از واردشدن به آنها نهی میکردند. امروز کودکان و نوجوانان حق خود میدانند که در بحثهای عمومی گوناگونی، ازجمله هنری و ورزشی، شرکت میکنند و نظر خود را، حتی اگر چندان هم تخصصی نباشد و حتی در حد ناسزاگفتن باشد، ابراز میکنند. اما مگر همۀ نظرهای بزرگسالان تخصصی و حرفهای است که نگران سبُکشدن فضای بحثها باشیم؟
با گسترش فضای مجازی و دستیابی عمومی به آن، تنها عدهای از شهرنشینان نیستند که به این فضا دسترسی داشته باشند. کودکان و بزرگسالان، حتی در دورافتادهترین روستاها، بهشرط وصلشدن به امواج مخابراتی، میتوانند از حداقلِ امکانات ورود به فضای مجازی و استفاده از آن بهرهمند شوند. کودکان و نوجوانان شهرستانی و روستایی همانقدر از فضای مجازی بهره میگیرند که پایتختنشینان، و اگر اختلافی هست در میزان سرعت دسترسی است، وگرنه بیکموکاست همان اطلاعاتی را دریافت میکنند که کودکان و نوجوان کشورهای پیشرفته. چنین گسترشی از مخاطبانی محدود به اکثر جمعیت کشور خود مایۀ جذابیت بیشترِ فضای مجازی میشود.
در فضای مجازی، کودکان و نوجوانان نیازی نمیبینند که برای نوشتن مطالب خود مقررات خاصی را رعایت کنند و قواعد زبان معیارِ نوشتاری را، مطابق آنچه در درس انشا به آنان یاد دادهاند، در نظر بگیرند. در آن فضای مجازی، کودک و نوجوان به زبان گفتاری و طبیعیِ خود مینویسد. وقتی مطلبی مینویسد، با وجود محدودیتهای آوایی و گویشی و سبکی و خطی، مطابق زبان گفتاری است و دیگر سایۀ معلم فارسی را بالای سرش نمیبیند و از کمشدن نمرۀ انشایش نمیهراسد. حالا او دیگر رسانهای دارد که خود و نسل خود را صاحب آن میداند و دلیلی هم ندارد که از بابت نوع نوشتن خود خجالت بکشد یا لازم باشد از کسی اجازه بگیرد.
کودک و نوجوان آن مقدار که اطلاعات را بهراحتی در فضای مجازی میجوید هرگز نمیتواند در کتابهای درسی یا کتابخانۀ مدرسه بیابد یا از معلمش بپرسد. آن حجمِ گستردۀ اطلاعات در فضای مجازی حالا جانشین کتابهایی شده که نسلهای قبل اطلاعات خود را از آنها کسب میکرد. درست است که بسیاری از اطلاعات در فضای مجازی اشتباه یا دروغ است، اما یافتن اطلاعات صحیح نیز از میان آنهمه مطلبِ ناصاف اگر دشوار است، ناممکن نیست. در فضای مجازی، دستکم مقداری از واقعیت را میتوان یافت و راه کودک و نوجوان را برای یافتن واقعیتِ بیشتر در میان کتابها، با پژوهش و پرسوجو، روشن میکند.
کودک و نوجوان در فضای مجازی میتواند آخرین اطلاعات و اخبار را دربارۀ هرآنچه به آن علاقه دارد بیابد؛ از اخبار ورزشی گرفته یا اختراع محصولات الکترونیکی و بهبازارآمدن بازیها و اسباببازیهای تازهای که نسلهای پیشین حتی تصورش را هم نمیکردند. دیگر نیازی نیست در روزنامه بخواند که فلان بازی وارد بازار شده است تا، بهشرط برخورداری از بنیۀ اقتصادی لازم، آن را بخرد. حتی اگر خودِ او هم نتواند خبرهای تازه را دریافت کند، همسالان او، در مدرسه و محله، اخبار تازه را ردّوبدل میکنند و این خود، علاوه بر تبادل اخبار، کودکان را هم به اتصال هرشب به فضای مجازی ترغیب میکند.
حتی، با وجود آنهمه رَطب و یابِس در فضای مجازی، باز هم بهیاد داشته باشیم که پیشرفت بشر در آزادی و دریافت آگاهی و انتخاب بیشتر بوده است تا در فضای بسته و انزوا و سانسور. درست است که خانوادهها و والدین باید کودکان را از مضرات فضای مجازی بیاگاهانند، ولی ترس از فضای مجازی که روزی جهان را فرابگیرد دیگر دست ما نیست. فضای مجازی مدتی است که جهان را تسخیر کرده است. این گفتۀ مارکس، فارغ از مقصود او، دقیق است که اگر میخواهیم رهبریِ مرحلۀ بعدیِ تاریخ را بهدست بگیریم، باید زودتر از دیگران مرحلۀ بعد را پیشبینی کنیم و خود را زودتر از دیگران به آن مرحله برسانیم. بهجای نقزدن و برحذرداشتن کودکان از ورود به فضای مجازی، راه بهتری نیز هست: شناخت فضای مجازی، یافتن اطلاعات مفید، کمک به زدودن اطلاعات نادرست، یافتن راه درستِ استفاده از آن، راهنمایی کودکان، و برطرفکردن ترس دیگران از جهانگیرشدن فضای مجازی؛ زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم، فضای مجازی دیگر جهانگیر شده است و درافتادن با آن کار دنکیشوتهاست، نه کسانی که در قرن بیستویکم زندگی میکنند.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.