داخلی
»اخبار کتاب
ترجمه های عجیب ژاپنی ها از آثار کلاسیک روس ها
به گزارش لیزنا، ژاپنی ها سریعا به رسم مدرن ترجمه که همان وفاداری حداکثری به انتقال ایده اصلی کتاب است، وارد نشدند. برای مثال در قرن نوزدهم که خوانندگان ژاپنی شروع کرده بودند به آشنایی با آثار کلاسیک روسی، این شناخت آنان با رونوشت های عجیب و غریب مترجمان این کشور که سعی داشتند متن های روسی را با گل و بلبل های شرقی بیامیزند، صورت می گرفت.
آنها به راحتی اسامی شخصیت ها و نام رمان ها را نیز تغییر می دادند.
برای حرفه ای های این کشور حتی کلمات نیز کافی بود. برای مثال عنوان چند وجهی و کوتاه مشهورترین رمان تولستوی «جنگ و صلح» به این نام تغییر یافت: «گل های گریان و بیدهای عزادار؛ آخرین خاکستر نبرد خونین در اروپای شمالی».
اروپای شمالی همان روسیه و نبرد خونین نیز همان تهاجم ناپلئون به این کشور است. گل ها و بیدها نیز به کار رفته اند تا فورا به خوانندگان بفهمانند که یک داستان بسیار جالب در انتظار آنهاست.
فقط همین نیست! اگر نسخه ژاپنی جنگ و صلح تولستوی را باز کنیم و نگاهی به آن بیاندازیم، در آن نام فصل های کتاب را به شکل زیر می بینیم:
*بیدی که برف ها را می تکاند _ خشم «شرر» از زندگی بیهوده
*گل گریان در زیر باران _ اشتیاق «لیزا» برای شوهرش
*پروانه شوریده و خیس شده از شبنم سرد _ غبطه عشق «نیکولای» و «سونیا»
*ماه و گل در مورد معجزه ها استدلال می کنند _ لذت شادی از دیدار «روستوف»
اگر اسامی روسی وجود نداشت این احساس را می کردیم که با نوعی عاشقانه قرون وسطایی ژاپنی رو به رو هستیم.
مورد بعدی ترجمه «دختر سروان» است. «دختر سروان» یکی از مشهورترین آثار الکساندر پوشکین نیز از نیم قرن پیش به ژاپن وارد شد. این کتاب در سال 1883 در توکیو با عنوان «افکار یک گل و رویای یک پروانه؛ اخباری شگفت انگیز از روسیه» انتشار یافت.
کتاب با کیفیتی عالی منتشر و با تصاویری زیبا تزیین شده بود که البته در آنها شخصیت های روسی صورت هایی ژاپنی داشتند.
مترجم متن کتاب را هم به همان شکلی تغییر داده بود که ناشر تصاویر را عوض کرده بود. همه چیز مطابق با روح ژاپنی بازسازی شده بود. به جای جملات روشن و ساده پوشکین که یکی از مهمترین ویژگی های «دختر سروان» است، داستان در نسخه ژاپنی طولانی و پر از عبارت های پر زرق و برق و گل و گیاه بود.
البته نمی توان گفت مترجم بد بود. اتفاقا بر عکس «تاکاسو دزیسکه» بر روی فرهنگ روسیه تمرکز کامل داشت و حتی در یک حوزه ارتدکس که آن زمان در توکیو کار می کرد، تحصیل کرده بود. اما او نمی توانست ساده و به شکلی دیگر بنویسد. آن زمان در ژاپن سبک ساده در نثر غیرقابل تصور بود.
بعد از سه سال داستان دوباره منتشر شد. اما این بار برخی اصلاحات انجام دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که تمام اسامی روسی را بردارند و به جای آنها نام های انگلیسی بگذارند!
دلیلش این بود که پس از اینکه اسلحه «ناخدا متیو پری» آمریکایی ژاپنی ها را مجبور کرد تا بنادر خود را به روی آمریکایی ها بگشایند، در سرزمین طلوع آفتاب (ژاپن) سلطه گروه ایالت متحده آغاز شد.
به همین دلیل ناشر لازم دید متن پوشکین را آمریکایی کند. به این ترتیب «پتر آندرویچ» به جان «اسمیت» تغییر یافت، «شوابرین» تبدیل به «دانتون» شد، «ماشا (ماریا)» به «مری» تغییر پیدا کرد و خود اثر هم «زندگی مری و اسمیت» نام گذاری شد.
ترجمه: زهرا شریفی
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.