داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
لیزنا: سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: 5 تیر 1396: طبق صحبت های قبلی که خبرگزاری لیزنا با مدیران آموزش و پرورش داشته است بر اساس «سند تحول آموزش و پرورش» ایجاد مدارس مطلوب از برنامه های اصلی این وزارتخانه محسوب می شود. چنانچه مهدی فیض، معاون سابق پرورشی و فرهنگی آن خبر از بازگشت پست کتابدار به مدارس داده بود. به گفته وی در مدل مدارس مطلوب با توجه به اهمیت نقش کتابدار قرار بود این پست به مدارس ایران باز گردد. بر همین اساس بنا شده است تا دانش آموزان هم در کلاس کتابخانه اختصاصی داشته باشند و هم در محیط کلی مدرسه کتابخانه ای عمومی و بزرگتر در دسترس آنان قرار گیرد. وی با ابراز تاسف از حذف پست کتابدار در مدارس کشور در سال های گذشته گفت: در فرایندهایی که قبلا در آموزش و پرورش اجرا شد بخشی از این الگوها مورد کم توجهی واقع شد و بعضا با این توجیه که کتابداری کار دانش آموز است و دانش آموز می تواند این نقش را بازی بکند، کتابداری و پست کتابدار مورد بی مهری قرار گرفت.
22 فروردین 97: اما در گفتگویی که خبرنگار لیزنا با ناصر سلیمان زاده، سرپرست اداره کل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش - با توجه به انتشار فراخوان استخدام این وزارتخانه در روزهای آتی - داشته است، وی از عدم برنامه ریزی جهت استخدام کتابداران و بازگشت پست کتابدار به مدارس خبر داد و گفت در حال حاضر به علت کمبود شدید نیروی انسانی، اولویت اول ما کلاس های آموزشی است. پستی تحت عنوان کتابدار در استخدامی های امسال وجود نخواهد داشت و سهمیه ای برای کتابداران در نظر نداریم. او افزود: برخی مدارس ممکن است نیرویی را داشته باشند که علاقمند به انجام امور کتابداری باشد، مانند معلم، معاون و یا مدیر مدرسه و در کنار وظایف خود این کار را نیز انجام دهد. اما به شکل رسمی فعلاً و در حال حاضر نمیتوانیم چنین عنوانی در مدارس داشته باشیم.
خیلی تعجب نکنید. دیدهاید که وقتی کاری را دوست دارید انجام دهید ولی از عهدهتان ساخته نیست، مجبور میشوید به خودتان روحیه بدهید که بالاخره درستش میکنم مثل انسان نخستین که بر دیوار غار نقش شکار را میکشید و بر او در نقاشی و در واقع در خیال خود نیزه میزد تا شهامت لازم برای روبرو شدن در میدان نبرد واقعی و در واقع با واقعیات را به دست آورد و به نظر من که کار غلطی نیست، به شرط آنکه وقتی دارید با وصف العیش و گفتن کارهای خوبی که دوست دارید بکنید و در خیالتان آن را دنبال میکنید و اعصاب و روان خودتان را کمی آرامش میبخشید، اعصاب و روان دیگران را به هم نریزید.
به هر حال یک معاون فرهنگی باید بگوید در مدل تربیتی مدرسهای ما باید دانش آموز را با کتاب مانوس کنیم. بخصوص در سنین دبستانی کتاب باید همواره دم دست دانش آموز وجود داشته باشد و کتابهایی غیر از کتابهای درسی و رسمی را در دستان خود ببیند، لمس کند و نسبت به آن احساس تعلق و احساس مالکیت نماید. کودک باید این احساس را داشته باشد که میتواند به راحتی از کتاب استفاده کند (همانجا). و یک معاون اداری و مالی آموزش و پرورش ایرانی هم بگوید محدودیت بودجه داریم و محدودیت مجوز استخدامی و بگوید که مدرسه اولویت اولش آموزش است و بنابراین من اول باید معلمم را تامین کنم و بعد بروم سراغ کتابخانه. تاکید میکنم "در آموزش و پرورش جاری ایران" این سخن اصلا غلط نیست. اول باید معلم باشد که بتوانند دانشآموزان را ثبت نام کنند و مدرسه را راه بیندازند و بعد حالا برای خالی نبودن عریضه شاید کتابخانه هم در آینده ساختیم. اگر من به عنوان مدیر کل اداری و مالی هم بخواهم بروم با کارشناسان سازمان برنامه بجنگم که من شخصا میدانم چه جنگ مهیب و پرمخاطره ایست، باز میروم برای پست معلم بیشتر میجنگم و وقتم را برای گرفتن پست کتابدار نمیگذارم چون با چیزی که جاری و ساری است طبیعی است که باید این کار را بکنم.
ایراد به نظام آموزشی تک متنی ما است. کتابی در تیراژ تعداد دانش آموزان مثلا کلاس ششم چاپ و توزیع می شود و دانش آموز همان متن را باید بخواند و بیشتر حفظ کند و تحویل دهد و معلم هم همان متن را میخواهد ولاغیر. از اول دبستان تا 11 سال پس از آن همین است و جز این نیست. صنعت کنکور هم در ایران که گردش مالی قابل ملاحظهای پیدا کرده، مبتنی بر همین نظام بیمار بنا شده و این بیماری چنان سیستماتیک در ارکان آموزش ایران رخنه کرده که کودکان ما از دبستان در گیر استرس امتحان و کنکور هستند. از یک طرف آموزش و پرورش می آید نمره و امتحان را از دبستان و به ویژه سال اول دبستان بر میدارد و از طرف دیگر عدهای سودجو با نام مدارس غیر دولتی برای چاپیدن خانواده ها و برداشتن به اندازه نمدی از سفره پهن بیانظباطی مدیریتی در کشور، استرس کنکور را برای این طفلان بد اقبال و احوال تشدید میکنند. و همه اینها به نظام تک متنی ما ربط دارد که این شیوه را متاسفانه و متاسفانه به کنکور دکتری هم سرایت دادهاند تا آموزش عالی ما گوی سبقت از آموزش و پرورش برباید که ربوده است و فاجعه کاملا ملی است.
در نظام تک متنی که کل دانستههای یک دانشآموز منحصر به محفوظ داشتن یک متن خاص است، از رشد تفکر انتقادی اصلا خبری نیست. فقط باید حفظ کنید و باید تکنیک برآمدن از پس امتحانات و تست زدن در کنکورها را فرا بگیرید. به یکی از کلاسهای کنکور سر بزنید، به شما آموزش داده میشود که وقتتان را صرف فهمیدن مساله و سوال نکنید، فقط یادبگیرید که پاسخ این سوال این سه تا نیست پس این یکی است. یا با مهندسی معکوس بیائید سریع جوابهای داده شده را در معادله بگذارید و ببینید کدام جواب میدهد؟ خدایا به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را؟
در چنین نظامی همان یک کتاب کافی است. کتاب را هم که آموزش و پرورش خودش چاپ می کند و می دهد، پس کتابخانه را برای چه ممکن است نیاز داشته باشد. کتابخانه متعلق به نظامی است که در آن آموزش و پرورش این قبیل کتابها را برای معلمینش چاپ کند تا بدانند که برای پنجم دبستان باید این مباحث و در این محدوده آموزش داده شود، ولی پشتوانه آموزش، عملکرد خوب کتابخانه و آزمایشگاه و کار میدانی و رفتن به طبیعت است. معلم بر اساس برنامه ای که آموزش و پرورش به او داده باید امسال از آب مطالبی در حد کلاس چهارم بگوید و دانش آموز باید به کتابخانه برود و گزارشی از آنچه در منابع دیده است تهیه کند و به کلاس برگرداند. قرار نیست کتاب را حفظ کند و همان کتاب را امتحان بدهد. باید آب را در آزمایشگاه تجربه کند و باید از زوایای مختلف در طبیعت و در صنعت به آب نگاه کند؛ و نه فقط از نگاه نویسنده کتاب درسی، و باید وجوه مختلف آن را شناسایی و آزمون کند و در این مراحل است که خلاقیتها بیرون می زند و شکوفا میشود و میتوانیم تفکر انتقادی را به عینه مشاهده کنیم.
اگر روزی نظام آموزش و پرورش ما به سوی پویایی و تفکر انتقادی گام برداشت، مطمئن باشید که بدون کتابخانه به هیچوجه سرپا نمیماند. آن وقت اولویت مدیر و معاون اداری و مالی و پشتیبانی فقط تامین معلم نیست، چون معلم بدون کتابخانه تبدیل به تفنگی بدون فشنگ میشود و نمیتواند آموزشهای لازم را به دانشآموز بدهد. در آن زمان مانند بسیاری کشورهای ثروتمند کتابخانه عضوی پویا، ارگانیک و جزء لاینفک نظام آموزش میشود و آن زمان است که حتما نیاز به تسهیلگری از جنس کتابدار خواهد داشت که منابع اطلاتی را در دسترس دانشآموزان قرار دهد و به آنها آموزش دهد که هر چه در اینترنت میبینید، اطلاعات صحیح نیست. و ارزیابی مطالبی که در شبکه هست را به دانشآموزان خواهد آموخت.
به امید آن روز. ولی امروز چه کارکنیم.
البته من در سطحی نیستم که چنین فتوای عظیمی بدهم و آموزش و پرورش را دگرگون کنم و بخشی از آن چند هزار میلیاردها اختلاسهای مختلف را جلوگیری کنم و در اختیار آموزش و پرورش بگذارم تا بتوانند این وزارتخانه فقیر را که اساس آینده صنعت و فناوری، تولید و خدمات، کشاورزی نوین، و اخلاقیات جامعه را تشکیل می دهد دگرگون کنم. و با این دگرگونی، شادی بزرگی را جایگزین اضطراب و نگرانی از آینده کنم (ببخشید که من هم دارم نیزه به دیوار غار پرتاب می کنم). ولی در جایی که هستم می توانم توصیه ای را که چندی پیش نوشتم تکرار کنم.
کمیته مطالعات صنفی انجمن باید روی موضوع مهارتهای کتابداران و تماس با سازمان برنامه برای ورود نام این رشته در آزمونها کار کند. کاری مقدماتی قبل از کنگره سوم انجام شد و قرار بود بعد از کنگره پیگیری شود. این کار بسیار مهمی است که انجمن باید با همه توان در آن درگیر شود و باید به مدیران استخدامی کشور و برنامه ریزان نیروی انسانی توانائیهای دانشآموختگان رشته ما را با مدرک و سند و با واحدهای درسی موجود اثبات کنند. مسلم می دانم در همین نظام نیمبند فعلی دانشآموختگان ما می توانند در مدارس بصورت ند جنبه ای مورد استفاده واقع شوند. به عنوان آموزشگر پژوهش دانشآموزان، به عنوان معلمان سواد اطلاعاتی،به عنوان معلمان سواد رسانه و به عنوان فناوریان اطلاعات مدرسه. البته که مهارتها باید وجود خارجی هم داشته باشند و این یکی دست استادان به نام رشته را میبوسد و کمیته برنامهریزی و توسعه رشته علم اطلاعات و دانش شناسی را.
عمرانی، سید ابراهیم«کتابخانه های مدارس و نظام تک متنی/ توصیه دوباره به کمیته مطالعات صنفی». سخن هفته لیزنا، شماره ۳۸4، ۲7 فروردین ۱۳۹۷.
اگر یک فارغ¬التحصیل رشته علم اطلاعات، معلم آموزشی باشد توان ایجاد رغبت به مطالعه و شیوه¬های ایجاد انگیزه به فرایند خواندن را در دانش¬آموزان ایجاد و تقویت خواهد نمود. از طرف دیگر آیا این امکان وجود دارد تا فارغ¬التحصیلان رشته علم اطلاعات در مهدهای کودک و همچنین پیش¬دبستان به عنوان کتابدار مشغول به خدمت باشند؟ و از ریشه آغاز نماییم؟ شاید اگر کودکان ما در اولین گام¬های ورود به اجتماعی بزرگ¬تر از خانواده، با نهاد کتابخانه و آموزش¬های کتابداران برای شوق به خواندن و دانستن عمیق آشنا شوند خودشان در آینده و در دورة دبستان از مسئولین درخواست ایجاد کتابخانه را بنمایند و شاید آن زمان کتابخانه هم برای متولیان ، امری واجب محسوب شود و از زمرة مستحبات خارج گردد