کد خبر: 44436
تاریخ انتشار: سه شنبه, 13 مهر 1400 - 09:51

داخلی

»

پژوهش و نگارش (پاورقی)

پژوهش و نگارش 7:

مطالعه و کنجکاوی در سایر حوزه‌ها را فراموش نکنید

منبع : لیزنا
حمید محسنی
مطالعه و کنجکاوی در سایر حوزه‌ها را فراموش نکنید

رشته‌ها و حوزه‌های علمی نه‌فقط از دستاوردها، روش‌ها و ابزارهای هم استفاده می‌کنند بلکه بسیاری از آنها مثل مهندسی ژنتیک، نانوتکنولوژی، نانوبایوتکنولوژی، زیست‌شناسی آگاهی، آموزش رایانه‌ای و ده‌ها واژۀ دیگر نتیجۀ ترکیب و تلفیق دو یا چند رشته یا دستاوردهای آنهاست.

دانشجویان و حتا محققان و نویسندگان جوان و تازه‌کار زیادی را می‌شناسم که برای انتخاب منبع مناسب دربارۀ موضوع پژوهش خود راهنمایی می‌خواهند. برخی از آنها به دنبال اثری هستند که چیزی شبیه عنوان پژوهش آنها باشد و یا چیزی مثل آن در چند فصل‌ آن ذکر شده باشد. برخی با کمی ارفاق و پس از شکست در راهبرد نخست و البته کلی زمان از دست رفته، تازه راضی می‌شوند که به واژه‌های مترادف در عنوان یا فهرست مطالب یک اثر فرضی نیز توجه کنند؛ البته به شرطی که چیزی دندان‌گیر و حتما پرحجم دربارۀ موضوع مورد نظرش باشد. حالا شما اگر کتابی را خوانده باشی و قسم بخوری که محتوا و رویکرد فلان اثر یا بخشی کوچک از آن یکی، حاوی نکتۀ بسیار مهم و راهگشایی دربارۀ موضوع پژوهش شماست گاهی نگاه عاقل اندر سفیه به آدم می‌اندازند و حتا حاضر نیستند به نتیجۀ مطالعۀ عمیق شما دربارۀ  فلان اثر، آن هم مفت و مجانی گوش کنند و یا خود اثر را تورقی کنند!؟

پژوهش و نگارش نوآورانه نیازمند مطالعۀ زیاد، و گاه پراکنده و البته هدفمند دربارۀ موضوع مورد نظر است. انتظار می‌رود که یک نویسنده و محقق ورزیده و حتا نسبتا تازه‌کار، منابع پایه و اصلی رشتۀ خود و حتا بسیاری از منابع پایه دربارۀ حوزه‌های نزدیک به موضوع مطالعۀ خود را نیز قبلا خوانده باشد و با مفاهیم و محتوای آنها آشنا باشد. این دیگر از بدیهیات است. آنچه موجب نوآوری و بسط دامنۀ یافته‌های یک حوزه می‌شود توجه یک محقق به منابعی است که کم و بیش حاوی مطالبی هستند که یک ذهن نواور آنها را می‌رباید و توسعه می‌دهد. گاهی برخی از همین سرنخ‌ها منجر به معدنی از طلا می‌شوند که تنها خلاقیت و البته همت و تلاش می‌خواهد تا از آن استفاده شود. 

فکر بکر، تازه و جذاب مهم‌ترین و بلکه اولین عامل در هر تحقیق و پژوهش است. کیفیت نگارش یک کتاب، مقاله، پایان‌نامه یا هر محتوای فکری دیگر وابسته به همین فکر تازه و جذاب است. گاهی نتیجۀ مطالعۀ چندین کتاب و مقاله در یک فرایند طولانی مطالعاتی تنها ثبت و ضبط چند جمله، عبارت، یا حتا واژه‌ای است که ممکن است به کارتان ‌آید. گاهی ارزش همین مقدار اندک بسیار فراتر از چندین کتابی است که نکته‌های نوآورانه و جدیدی برای مطالعۀ مورد نظر شما ندارد. برخی از همین جرقه‌ها می‌تواند بنیان یک تحقیق و مقالۀ علمی باارزش، تاثیرگذار و خلاقانه باشد.

بسیاری از روش‌شناسی‌ها، الگوها و نکته‌های موجود در برخی از آثار و حتا موضوعات ظاهرا نامرتبط با حوزۀ پژوهش شما شاید به نظر ارتباط مستقیم با موضوع مطالعه نداشته باشد اما یک محقق خوب و خلاق می‌تواند از همین الگوها و روش‌ها استفاده خوبی کند. نمونه‌های زیادی از گسترش کاربرد یک ایده، روش و الگو و انتقال آن از یک حوزۀ مطالعاتی به حوزه دیگر وجود دارد. ذهن‌های خلاق بسیاری از اتفاقات به‌ظاهر نامرتبط را به هم مرتبط می‌کنند و نتایج ثالثی از آنها استنباط می‌کنند که برخی از آنها انقلابی در علم و دانش ایجاد کرده است. شاید الان که گره‌ها باز شده است و همه از آن استفاده می‌کنند به نظر ساده باشد اما قرن‌ها قبل به فکر هیچ دانشمندی خطور نکرده بود.

برای مثال فکر مجلات هسته، دانشمندان هسته، موسسات علمی هسته، و به طور کل بیشتر مطالعات مرتبط با سنجش چرخۀ اطلاعات از تحقیقات یک زبان‌شناس ریشه گرفته‌اند که در زمینۀ واژه‌ها مطالعه می‌کرد. برادفورد این فکر بکر را اقتباس کرد و آن را در مطالعۀ مجلات علمی به کار بست که بعدها به دیگر منابع انتشاراتی، حوزه‌های نشر، مطالعات کتابشناسی، کتابداری، ارتباط علمی و غیره راه یافت. امروزه بیشتر مطالعات کمی و کیفی اطلاعات و ارتباطات به نحوی وام‌دار همین خلاقیت ذهنی و گسترش علمی و فنی بعد از آن است.

خلاقیت‌های ذهنی به سراغ فردی می‌آید که در مرحلۀ نخست دربارۀ حوزۀ کاری و مطالعاتی خود تجربه و دانش مناسبی داشته باشد. آشنایی با مسائل، مشکلات، هنجارها، ناهنجاری‌ها، چشم‌اندازها، و مسائل درون‌حرفه‌ای از یک طرف و تلاش برای پیوند آنها با راه‌حل‌های سایر حوزه‌ها، فناوری‌ها و راه و روش‌های تازه در حوزه‌های گوناگون و حتا راه‌حل‌های درون‌حرفه‌ای در سایر نهادها، کشورها، و فرهنگ‌ها یکی از روش‌های خوب و ابتکاری برای تولید و انتقال دانش به یک حوزه و انجام کاری خلاقانه است. مطالعۀ یافته‌های حوزه‌های گوناگون علوم شناختی، زبان‌شناسی، عصب‌زیست‌شناسی و مانند آن حاوی بحث‌های نظری، کاربردی و راهبردی فراوانی است که اطلاع از آن بخصوص برای مطالعات علوم انسانی و علوم اجتماعی و حتا تقریبا همۀ حوزه‌های علمی و فنی راهگشاست. برای مثال به این متن از هاوکینگ و ملودینو (از دانشمندان بزرگ حوزۀ فیزیک) توجه کنید که چگونه آنها جهان، پدیده‌ها و واقعیت‌های موجود در آن، و تصویر ما از واقعیت‌ها را توصیف می‌کنند:

علم کلاسیک بر این باور پایه‌گذاری شده است که یک جهان بیرونی واقعی وجود دارد که ویژگی‌های آن معین و مستقل از ناظری است که آنها را مشاهده می‌کند..... از این دیدگاه، نظریه‌های ما تنها تلاش‌هایی برای توصیف آن اشیا و تعیین ویژگی‌های آنها هستند و اندازه‌گیری و درک ما از آنها وابسته به وجود خارجی آنهاست... اما بر طبق اصول فیزیک کوانتوم، که توصیفی دقیق از طبیعت محسوب می‌شود، هر ذره نه مکان و نه سرعت دقیقی دارد، مگر اینکه این مقادیر به وسیله مشاهده‌گری اندازه‌گیری شود. از این رو صحیح نیست بگوییم که اندازه‌گیری، منجر به حصول نتایجی دقیق می‌شود، زیرا مقدار اندازه‌گیری شده تنها در زمان اندازه‌گیری چنین مقداری داشته است: در حقیقت، در برخی موارد اشیا حتا وجود مستقل نیز ندارند و تنها به عنوان بخشی از یک مجموعه موجودیت می‌یابند.... (هاوکینک و ملودینو. ص. 40-41)

چنین دیدگاهی از واقعیت و تصویر ما از آن بیشتر شبیه یک بحث فلسفی یا نکته‌ای دربارۀ روش‌های پژوهش علمی است. اما واقعیت مهم این است که این تنها یک دیدگاه فلسفی و نظری بدون پشتوانه نیست. برخی از مهم‌ترین بنیان‌های نظری آن را خود انشتین گذاشت که به فیزیک کوانتوم منجر شد. جالب است به این نکته اشاره شود که خود انشتین تقریبا تا پایان عمر از مخالفان فیزیک کوانتوم بود.

تمرین:

دربارۀ تاثیر یافته‌های علم فیزیک بر پزشکی یا دیگر حوزه‌های علمی بحث کنید.

تاثیر جریان علوم و فنون بر نظریه‌های علمی و صورت‌بندی مطالعات و نتایج آن در حوزۀ مورد نظرتان را چگونه ارزیابی می‌کنید و چرا باید به آن توجه کنید؟